«واضح» غلام «حرث سلمانی مذحجی» و از نژاد ترک بوده است.او از مردان پاک دامن و شیعیان علاقمند به اهل بیت علیهمالسلام بوده است. او به شجاعت نیز موسوم بوده است. .«واضح» به همراهی «جنادة بن حرث» به امام حسین علیهالسلام و یاران او پیوست. سماوی میگوید: آن چه به گمانم درستتر آمده همان است که اهل مقاتل یادآور شدهاند که واضح در روز عاشورا با دشمن به مبارزه برآمد و پیاده با شمشیری آخته به سوی آنها شتافت، در حالی که این گونه رجز میخواند:«البحر من ضربی و طعنی یصطلی و الجو من عثیر نقعی یمتلیاذا حسامی فی عینی ینجلی ینشق قلب الحاسد المبجلی؛ .از ضربت شمشیر و نیزهام دریا به موج میافتد، و فضا از درگیری کشتارم پر میشود؛ هنگامی که شمشیرم در دست راستم به حرکت میآید، قلب حسدورز را میشکافد». گفتهاند: هنگامی که «واضح» به زمین افتاد، امام را خواند و از او کمک خواست. امام با شتاب خود را بر بالینش رساند، او را در بغل گرفت و بوسید. «واضح» که در حال جان دادن بود گفت: «کجا چون منی با فرزند رسول الله، این گونه باشد که او گونه بر گونهام نهد» و سپس جان پاکش از تن به در آمد و به فوز شهادت رسید. .درسی که میتوان گرفت: تردیدی نیست که امام بر بالین پارهای از یاران خود حضور یافته است. همه یاران و اصحاب امام دارای کمالات معنوی بودهاند؛ اما امام برخی را مورد مهر و محبتی ویژه قرار داده که در خور دقت است. از جمله کسان، غلامی است که شاید در دیدگاه این و آن چندان به او اعتنا نمیشده است. برخورد محبتآمیز امام با فردی که به ظاهر از وجههای چندان در میان مردم برخوردار نیست، خود درسی اخلاقی است. این برخورد محبت آمیز، خود او را نیز به حیرت و اعجاب واداشته است.