برخی از جوانان حجاب مخصوصا چادر را دست و پاگیر و مزاحم فعالیتهای خود میدانند، به هر حال حجاب نوعی محدودیت است و طبع انسان از محدودیت گریزان . ولی گاهی میبیند بعضی از محدودیت ها اگر نباشد ، موجب بروز مشکلات و ناهنجاریهای فردی یا اجتماعی میگردد ؛ لذا خود را محدود میکند تا از آن مشکلات مصون بماند . مثلا کودکان دوست دارند هر غذای لذیذی را بخورند ولی پدر و مادر اجازه نمیدهند و او را در انتخاب و خوردن خوراکیها محدود میکنند که این محدودیت در حقیقت در امان ماندن از امراض و موجب آزادی جسم او از بیماریهامیگردد، ولی چون کودک از این نکته غافل است برایش سخت میباشد و احساس میکند پدر و مادر با او دشمنی دارند که دست او را در خوردن باز نمیگذارند . حجاب نیز اینگونه است . برای چادریها هم بدون چادر ظاهر شدن آسانتر است ولی این محدودیت را تحمل میکنند تا از تبعات بی حجابی مصون بمانند . خلاصه آنکه ناآگاهی نسبت به عواقب شوم بی بند وباری در جامعه موجب شده تا رعایت حجاب بر دختران دشوار باشد . ولی اگر به آنها تفهیم گردد که پوشش به نفع تو و اجتماع است ، تحمل این محدودیت برایشان آسان میشود . نکته ی دیگر آنکه اگر دختران از همان کودکی به حجاب عادت کنند ، دیگر با حجاب بودن در نوجوانی برایشان سخت نیست . مثالی بزنم : نمیدانم شما عینکی هستید یا نه . انسان اوائل که عینک میزند، خیلی برایش سخت است و همیشه جلوی چشمش دو دسته ی فلزی و دو قاب شیشه ای میبیند ! ولی بعد از مدتی آنقدر برایش عادی میشود که گاهی دنبال عینکش میگردد و همه جا را میگردد و وقتی از بقیه میپرسد:عینک مرا ندیده اید؟ میگویند : روی چشماته !!!
دختری هم که از دوران ابتدائی به چادر سرکردن و رو گرفتن عادت کند،وقتی بزرگ شد،دیگر چادری بودن برایش دشوار نیست