خلاصه آمار

خوش بحالت

جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۳۲ ب.ظ

بانو چادرت را بو کن
وعطر زهرا
این ریحانه بهشتی را استشمام کن...
 

حجاب
  • ۹۴/۱۱/۰۲
  • بسیجی گمنام

نظرات (۲)

یکی از دوستان وبلاگی برایم نوشته بود:

"- بس که بدل زیاد شده کسی اصل رو باور نمی‌کنه. در مورد حجاب هم همین اتفاق افتاده، من هم بدم میاد از آدم‌های چادری که خودشون هزار و یک مشکل اخلاقی دارن و.... شاید فکر من اشتباه باشه ولی تو دنیای امروزی این یه واقعیت تلخه."

می‌خواستم در جوابش کلی چیز بنویسم اما فکر کردم حرف‌هایم بوی نصیحت گرفته. هرچه نوشته بودم پاک کردم . گذاشتم خودش به نتیجه برسد، احساس کردم حرف‌هایش را درک می‌کنم. یاد روزهایی افتادم که سر قضیه چادر با خیلی‌ها درگیر می‌شدم. چه آن روزهایی که محصل بودم و سر کردن چادر توی مدرسه اجبار بود و چه بعدها توی دانش‌گاه که خودم هم چنین دیدگاهی داشتم .

تا این‌که خیلی بعدها توانستم با خودم و حرف و حدیث‌ها و کنایه‌ها کنار بیایم و با رضایت کامل تصمیم بگیرم که سختی این راه را تحمل کنم و لبخندهای بعدی خداوند را با تمام وجود حس نمایم.                          

این تصمیم را زمانی گرفتم که دفترچه "شهید حسن‌رضا باقری" خیلی اتفاقی به دستم رسید. خون شهید تک تک صفحات دفتر را سرخ کرده بود. دفتر را نزدیک صورتم آوردم و بویش کردم. بوی خاصی بود. بوی عطر نبود، بوی خون خشکیده هم نبود. حس عجیبی بهم دست داد. مخصوصا وقتی رسیدم به این جمله که نوشته بود:                          

"خواهرم اگر می‌دانستی هر روز چند بار در جبهه شهید می‌شوم، چادر را تنها یک پوشش ساده نمی‌دانستی..."                                      

۲ بهمن ۹۴، ۲۰:۳۹
پاسخ:
سلام چرا باید همیشه شرمنده شهدا بود چرا اخه
پست بعدیت رو هم می خواهیم ادامه مطلب رو  بزنیم هم تو دیدگاه نظر بدیم می ره تو خلافها .... و پیوند نا مجاز و نشون نمی ده چرا؟ 
۲ بهمن ۹۴، ۲۰:۴۹
پاسخ:
سلام بخاطر اینکه فکر کردن پست خرابکارانه است  انگار 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
باز نویسی قالب توسط گروه فرهنگی سردار هور