درد و دل یک فرزند شهید با پدر بزرگوارش:
عشق عشق یه بابا / که رفته از پیش ما
چشم چشم یه قطره / اسمش خونه یا اشکه؟
درد ، درد یه سینه / یه سینه ی بی کینه
سینه ی من که سالهاست / درد و غم رو می بینه
اما چرا ساکته؟ / چون بابارو می بینه
بابای من ، عزیزم / یتیمم ، اشک می ریزم
یتیمی دردی داره / که درمونش محاله
وقتی داری می بینی / بهت دارن می خندن
یا برای یتیمیت / برای خون بابات
برای دل تنگیات / برای درد دلات
واسه تموم عشقات / که رفتن راه شما شهیداست
هرهر دارن می خندن /اسمش می شه درد و آه ؛ناله ی یک بی پناه
راستی بابا ببخشید /عروسیتون چطور بود؟
ارکستر و سازی داشتین؟ / پا تو تالار گذاشتین ؟
زنا واسه جشنتون / بتونه کاری کردن؟ (آرایش و گریم)
دروغ نگو!!! هیچ کدوم ؟ / عجب صفایی کردن !!
اما بابا ما الآن / وقت عروسیمونه
می گن باید واسه جشن / خاطره خوب بمونه
می گن می گن که باید / تالارا پر بمونه
جای ماها تالاره؟ / یا که سر مزاره؟
تالار ما مزاره / قبرای ما تالاره
پا نذاریم می میریم؟ /بی کلاس و ذلیلیم؟
وااااای به حال بعضیا / که خونت رو فروختن
با پول اون سه ماه پیش / چشم به تالارا دوختن
خوش به حال اونی که / قدر تورو می دونه
می دونه تو زمونه / باباش براش می مونه
خون بابا چه خوش رنگ / راه بابا چه صافه
بدبخته اون کسی که / آخر راش یه چاهه
اوووف بشه اون کسی که / عشق منو نبینه
سپردمش به تقدیر / سپردمش به یک شیر (بابام)
امیدوارم که بابا / زود دمشو بچینه