حسن باقری در 25 اسفندماه 1334، همزمان با سوم شعبان، میلاد امام حسین(ع) در تهران به دنیا آمد و در ۹ بهمن ۱۳۶۱در سن 26 سالگی در خوزستان منطقهی فکه به شهادت رسید و قطعهی ۲۴ گلزار شهدایبهشت زهرای تهران جایگاه ابدی او شد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و بعد وارد دانشگاه ارومیه شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در فعالیتهای انقلاب نقش مؤثری داشت. در سال ۱۳۵۸وی فعالیت خود را در سرویس فرهنگی و سیاسی روزنامه جمهوری اسلامی آغاز کرد و اولین خبرنگاری بود که به الجزایر اعزام شد. پس از آن بنا به دعوت سازمان امل، از طرف این روزنامه، سفر ۱۵ روزهای به لبنان و اردن انجام داد و طی این سفر، گزارش تحلیلی جامعی از اوضاع نابهسامان مسلمانان در آن منطقه تهیه کرد.
ازدواج سردار حسن باقری
با وضو وارد مجلس شد این را بعد ها خودش در دست نوشته هایش که از او خواندم دیدم
حسن خودش را معرفی کرد و بعد مسائل کلی مطرح شد و ایشان تمام تاکیدش بر روی مسائل اخلاقی بود .
یادم نمیرود قبل از اینکه وارد مجلس شوم وضو گرفتم و دو رکعت نمازخواندم و گفتم :
خدایا !!! تو خودت از نیت من باخبری هر خودت صلاح میدانی این کار را به سر انجام برسان.
پی نوشت : واقعا شرمنده ی این شهدا هستیم ما
با ارمان هاشون خیلی فاصله گرفتیم اونا کجا ما کجا
دگ به گرد پاشون هم نمیرسیم
مشخصات:
نام :رمضانعلی
نام خانوادگی:مولوی
نام پدر:الله داد
تاریخ تولد:1337/10/30
تاریخ شهادت:1364/11/18
منطقه شهادت:فاو
نام عملیات:والفجر8
متن وصیت:
و مادر این زمان که بار دیگر فریاد حسین گونه ی امام امت این فرزندپاک حضرت زهرا(س)که فریاد هل من ناصر ینصرنی خود را سر داده و جوانان پاک ازسلاله یاران پاک حسین (علیه السلام)ندای اورا پاسخ گفتند و به مهراب شهادت نماز خون را به پاداشتند و عاشقانه به میعاد گاه معشوق شتافتم و در این زمان می بایست تداوم بخش راه آنها باشیم.
مشخصات:
نام :سید هادی
نام خانوادگی:موسوی
نام پدر:سید جواد
تاریخ تولد:1341
تاریخ شهادت:1366/12/23
منطقه شهادت:شاخ شمیران
نام عملیات:والفجر10
متن وصیت:
اولین توصیه که به شما امت خدا دارم اینکه فقط به فرمان امام گوش دهید و فرامین امام را با گوش جان شنوا باشید و در آنجا کوشا باشید.
آیا من خونم از جوانان بنی هاشم سرخ تر است یا از شهدای دیگرمان سرختر است.
میدانم پدر و مادر عزیزم با نبودن من و برادرم احساس تنهایی و غریبی میکنید. ولی امام سوم ما که همان امام حسین (علیه السلام) هست که در بین مردم کوفه و شام تنهای تنها می باشد. لذا لازم دانستم آزادی قبر شش گوشه ی آقا اباعبدالله را اولویت قرار دهم بر پدرو مادرم.
مشخصات:
نام :بشیر
نام خانوادگی:رفیعی
نام پدر:ولی الله
تاریخ تولد:1339/03/06
تاریخ شهادت:1361/04/26
منطقه شهادت:خرمشهر
نام عملیات:بیت المقدس
متن وصیت:
مسلمان زندگی کردن در این دنیا و عصر مغشوش پر از فتنه ها،پایمردی می خواهد هدایت ازطرف خدا وصبرو استقامت می خواهد امیدوارم خدا این توفیق را نصیب ما بگرداند که هدایت شده و به سوی اوراه گیریمو از این ظلمتکده به منبع نور و پاکی رسیده و از این سرچشمه های الهی سیراب شویم.
خدایا،بار الها در این دنیا که نتوانستم آنطور که تو می خواهی زندگی کنم پس از مرگم را آنچنان قرار ده که لااقل بدینگونه کفاره ی گناهان کبیره وصغیره را ادا کرده باشم وخدایا تو میدانی که برای همین عازم جبهه های جنگ کفر ایمان وکفر وشرک و حق و باطل شدم عازم جبهه شدم عازم شدم شاید بتوانم قدمی در راه رضای توبردارم وپاک شوم و اذن دخول کسب کنم تا شاید از روی لطف وکرمت مرا از عباد خود قرار دهی از تمام دوستان و آشنایان و برادران ایمانی و با هر که رابطه داشتم امید و انتظار عاجزانه دارم تا اعمال ناشایست و بدخلقی و.....رابرمن ببخشاند تاراه آمرزش گناهانم هموار شود.
ازبرادران خود می خواهم که به مادرم آنچنان تلقین کنند که ناراحت نشود و به او بفهمانند که به من به سعادتی بزرگتر از حق خود رسیده ام ای کاش ملیون ها جان داشتم و فدای اسلام و قرآن و خدای خود می کردم و این را بدانید اگر شهید شدم شهید راه اسلام هستم و تنها حرف من حقیر به برادران و خواهران عزیز این است که اسلام را داشته باشند و امام را نیز داشته باشند که در نهایت قرآن را نیز دارند.وقتی به در گیری می روند مثل یک عاشق می ماند که به طرف معشوق خود می رود.وقتی از نبرد با دشمنان بر می گردم خود فکر میکنم هنوز خالص نشده ام که موجب دعوت خدا قرار گیرم
سلام
میخاستم شروع کارم با جمله ی از شهید آوینی باشه خیلی ها کار کردن برای شهدا خیلی از من بهتر نمیدونم چقدر میتونم کار کنم اما میدونم دوست دارم یک کاری شروع کنم برای همین اینجا رو درست کردم
یه دعا فقط خدا از ما امتحان نگیر
ای شهید؛
ای آنکه برکرانه ی ازلی وابدی عالم وجود برنشسته ای دستی برآر و ماقبرستان نشینان عادات سخیف را نیز ازاین منجلاب بیرون کش.
عجب ازاین عقل باژگونه که ما رادرجست و جوی شهدابه قبرستان ها می کشانَد!