«عمرو» فرزند «جناده» شهید کربلا است. او در حالی که عمری بیش از یازده سال نداشت، پس از شهادت پدرش به خدمت امام آمد تا اذن جهاد بگیرد. حضرت او را اذن میدان نداد و فرمود: «پدر این نوجوان در اولین حمله کشته شده است. شاید مادرش کشته شدن او را خوش نداشته باشد». نوجوان گفت: «البته مادرم مرا به جهاد امر کرده است». پس از آن امام به او اجازه جنگیدن داد. او در هنگام ورود به میدان این بیت را ترنم میکرد:«امیری حسین و نعم الامیر سرور فؤاد البشیر النذیرعلی و فاطمه والده و هل تعلمون له من نظیر . سالارم حسین است و چه نیک امیری، که نشاط دل پیامبر و مژدهدهنده (به سعادت) و بیمدهنده (از انحراف و دوری از حق) است. علی و فاطمه پدر و مادر اویند و آیا مانند او کسی را میشناسید؟» پس از اجازه امام «عمرو» بیدرنگ به میدان رفت و پس از کارزاری نه چندان طولانی به شهادت رسید. این نوجوان نیز همراه پدرش در زیارت ناحیه مقدسه مورد سلام امام است: «السلام علی جنادة بن کعب الانصاری الخزرجی، و ابنه عمرو بن جناده؛ سلام بر جناده پسر کعب انصاری خزرجی و فرزندش عمرو پسر جناده».درسی که میتوان گرفت: این نوجوان یازده ساله سرمشق خوبی برای نونهالان ماست تا که از همه چیز خود در راه احیای دین حق بگذرند.