خلاصه آمار

۱۰۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قیام امام حسین» ثبت شده است


آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):

 از کارهای بدمان استغفار کرده و از خدا بخواهیم و تصمیم بگیریم که فردا دیگر این گناهان را انجام ندهیم. 

 شب به شب باید حساب کنیم، اگر نکنیم

 جمع می شود و زیاد می شود و در روز قیامت گرفتار می شویم.

پ.ن:

 

همین الان گرفتار شدیم واسطه شو که خدا ببخشه من رو

+ يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۵۸ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«محمد» پسر «ابی‌سعید» که او فرزند «عقیل» و مادرش ام‌ولد بوده است. هشام کلبی گزارش کرده: «هانی بن ثبیت» گفت: «من از کسانی بودم که شهادت حسین علیه‌السلام را مشاهده کردم. به خدا قسم، روز دهم محرم - عاشورا - از ما (لشکر یزید) کسی نبود، مگر این که بر اسب سوار بود و اسبان مانع دید می‌شدند.»هشام کلبی از ابن‌ثبیت نقل کرد: ناگهان پسر بچه‌ای از اهل بیت امام حسین علیه‌السلام از خیمه بیرون زد در حالی که چوبی از آن خیمه‌ها در دست داشت. او لباس دشواری به تن داشت، ولی او را ترس گرفته بود. گاه به راست و گاه به چپ تمایل می‌شد. پس گویا دو گوشواره به گوش او در حال حرکت و چشمگیر است. ناگهان مردی به سوی او با شتاب می‌تاخت به او رسید، قدری از اسب خم شد و آن کودک را قصد کرده و او را با شمشیر خود قطع کرد. .هشام کلبی گفت: کسی که کودک را کشت، شاید خود هانی بن ثبیت بود که ترسیده یا حیا کرده که اسم خود را ببرد. اما علامه مجلسی رحمه الله قاتل محمد را «لقیط بن ایاس جهنی» دانسته است. .

+ يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۴ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«عمرو» فرزند «عبدالله» است. ابن‌شهر آشوب نام او را «عمرو جندعی» ضبط نموده است. او از قبیله همدان بوده است. در کتاب ابصار العین آمده: او در خدمت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام با دشمنان جنگید تا از کثرت جراحات - بویژه ضربتی که به سرش وارد شده بود - بی هوش به زمین افتاد. پس از آن قوم او که در لشکر ابن‌سعد بودند اندام زخم‌آلودش را حمل کردند و به همراه بردند او یک سال تمام در بستر افتاده بود. سپس به جوار رحمت الهی شتافت. .در زیارت ناحیه مقدسه به او این گونه سلام گفته شده است: «السلام علی الجریح المرتث عمرو الجندعی؛ سلام بر مجروح زخمی، عمرو جندعی». 

+ يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

سلیمان فرزند ابی‌زرین است. او از جمله غلامان آزادشده به دست امام حسین علیه‌السلام است. سلیمان حامل نامه‌ی امام به اهل بصره بود. او در حین انجام دادن وظیفه در بصره دستگیر شد و «سلیمان بن عوف الحضرمی» او را به شهادت رساند. در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی سلیمان، درود بر سلیمان، غلام امام حسین خداوند قاتل او سلیمان بن عوف الحضرمی را لعنت کند» 

+ يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۰ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«سوار» فرزند «منعم» پسر «حابس» پسر «ابین عمیر» پسر «فهم» همدانی است.ابن‌شهر آشوب می‌گوید: سوار از کسانی است که در ایام آرامش به امام حسین علیه‌السلام ملحق شده است. sوار در حمله نخستین وارد میدان نبرد شد و پس از جنگ سختی مجروح و به اسارت گرفته شد. هنگامی که او را نزد «ابن‌سعد» آوردند، تصمیم به قتل سوار گرفت، ولی قبیله او نزد ابن‌سعد وساطت کردند. سوار تا شش ماه تمام مجروح بود و سپس به شهادت رسید. در زیارت ناحیه مقدسه این گونه مورد سلام امام قرار گرفته است: «السلام علی الجریح المأسور، سوار بن ابی‌حمیر الفهمی الهمدانی؛ سلام بر زخمی و اسیر گرفتار، سوار بن ابی‌حمیر فهمی همدانی».

+ يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«حسن المثنی» برادرزاده‌ی حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و فرزند امام مجتبی علیه‌السلام است. مادرش «خوله»، دختر «منظور بن ریان النزاری» است.او در کربلا و در رکاب امام حضور داشت. پس از نبردی سخت، هفده نفر از شامیان را کشت و در حدود هجده نفر را زخمی کرد. پس از آن دست راستش قطع شد. قوم مادری‌اش «خزاری» او را به کوفه بردند. وقتی حالش بهبود یافت، او را به کوفه و در نهایت به مدینه بردند. ولی سرانجام بر اثر کثرت جراحات، در مدینة النبی صلی الله علیه و آله و سلم به شهادت رسید.درسی که می‌توان گرفت: حمایت صمیمانه فرزند امام مجتبی علیه‌السلام گویای درک معنوی فرزندان امام علی علیه‌السلام است.

+ يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«بکر بن حی» از قبیله بنی‌تیم الله بن ثلبة از زمره مردانی بود که در لشکر عمر سعد به سر می‌برد. او راه راست را یافت و به یاران حسین علیه‌السلام پیوست. هنگامی که شمر به طرف چپ سپاه حمله کرد تا از آن جهت به اردوگاه امام تعدی کند، با مقاومت عده‌ای چون عبدالله بن عمیر، هانی بن ثبیت و بکر بن حی روبه‌رو شد. در آن درگیری ساق پای بکر قطع شد و به اسارت رفت تا این که آخرالامر، در زیر شکنجه دشمن به مقام رفیع شهادت نائل آمد. .درسی که می‌توان گرفت: راه توبه و بازگشت به سوی خدا همیشه باز است. باید توجه داشت تا اگر فرصتی از دست رفت، از فرصت‌های باقیمانده بهره‌برداری کرد.  

+ يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«هفاف» پسر «مهند راسبی» از قبیله «ازد» بود و در بصره سکونت داشته است.مامقانی او را از شیعیان مخلص و مردان شجاع بصره دانسته است. او افتخار حضور در جنگ صفین را داشته و از طرف امیرالمؤمنین علیه‌السلام سردار قبیله ازد بوده، و در سایر مشاهد ملازم رکاب امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوده است. پس از آن در خدمت امام مجتبی علیه‌السلام بود و پس از شهادت آن حضرت ساکن بصره شد. هنگامی که از حرکت امام به سوی کربلا باخبر شد تلاش کرد که خود را به امام و یاران او ملحق سازد. چون به کربلا رسید، امام به فوز شهادت رسیده بود. به محض ورود به کربلا «هفاف» خود را هوادار امام معرفی نمی‌کند تا بداند داستان از چه قرار است. می‌پرسد: «مولای ما حسین علیه‌السلام کجاست؟» گویند: «تو کجا بودی و کیستی؟» گوید: «من هفاف بن مهند راسبی هستم، آمده‌ام تا حسین علیه‌السلام را یاری کنم.» گفته می‌شود: «ما حسین را کشته‌ایم و از اولاد و برادران و اصحاب او احدی را باقی نگذاشته‌ایم، مگر یک مرد بیمار و جماعتی از زنان و دختران او؛ و اکنون لشکر عمر سعد به غارت خیام حرم حسین هجوم برده است» دنیا در برابر چشمانش سیاه شد و چون شیری غران بر آن سپاه حمله‌ور شد. او دیگر دانسته بود که امام تا آخرین لحظات مقاومت کرده و با یاران تا آخرین نفس جنگیده است. او به وظیفه خود آگاه شده بود و اعلان می‌کرد که حسینی است. رجزهای او در نبردهای دلاورانه‌اش این است:«یا ایها الجند المجند انا الهفاف بن المهندأبغی عیالات محمد؛ . ای سپاه آراسته به جنگ! به هوش باشید من هفاف پسر منهدم، در جستجوی اهل بیت و خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستم».


+ يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۰۲ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

پیش از این گذشت که آخرین یاور امام قبل از ورود اهل بیت علیهم‌السلام به میدان، «سوید بن عمرو بن ابی‌مطاع اثماری خثعی» بود. او مردی شریف، عابد و زاهدی بود که فراوان نماز می‌خواند و در عین حال مردی شجاع و جنگ دیده بود. او در معرکه پس از رزمی دلاورانه، با چهره به زمین افتاد و همه گمان بردند که او کشته شده است، آن هنگامه آخرین لحظات روز عاشورا بود. پس از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام فریاد برآمد که امام به شهادت رسید.اهل و عیال حسین علیه‌السلام و از جمله سکینه - دختر امام - از خیمه‌گاه بیرون دوید. سوید نیز بار دیگر به هوش آمده بود. او در حالی که شمشیر خود را به دست گرفته بود، به قصد جهاد از خیمه‌ی شهدا بیرون شد. اما سپاه ابن‌سعد او را محاصره کردند و شمشیرش را از او گرفتند و او را با کاردی که همراه داشت کشتند و او نیز به فوز رفیع شهادت نائل آمد. آری، «سوید» آخرین شهید پس از امام مظلوم است. .«سوید» به دست «عروة بن بطار تغلبی» و «زید بن رقاد جنبی» کشته شد.

+ يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۰۲ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

امام حسین علیه‌السلام فرزند امام علی بن ابیطالب علیه‌السلام و بزرگ بانوی عالم فاطمه زهرا علیهاالسلام است.او در روز سوم یا پنجم ماه شعبان سال چهارم هجرت، بعد از امام حسن مجتبی در مدینه به دنیا آمد. در روایات فراوانی آمده است که آن حضرت از بطن مادر در شش ماهگی - چون یحیی بن زکریا علیه‌السلام - به دنیا آمد. حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام هشت سال با جد خود و سی و هشت سال با پدر و چهل و هشت سال با برادرش امام مجتبی علیه‌السلام و ده سال پس از امام مجتبی زندگی کرده است. شهادت سومین امام ما در سال 61 هجری اتفاق افتاده است. بنابراین عمر شریف ایشان 57 و چهار ماه و 25 روز خواهد بود. 


امام حسین در دوران جدش تا شهادت 


+ يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«عبدالله» کودک چند ساله امام مجتبی علیه‌السلام است. مادر عبدالله دختر «شلیل بن عبدالله بجلی» بوده است. شیخ مفید چنین نقل می‌کند: پس از آنکه «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سر مبارک امام حسین علیه‌السلام زد، امام پارچه‌ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه‌ای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند. عبدالله پسر امام مجتبی علیه‌السلام هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمه‌گاه با زنان به سر می‌برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمه‌گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین علیه‌السلام رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب علیهاالسلام او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین علیه‌السلام به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید». آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می‌ورزید. او به عمه‌اش گفت: «والله لا افارق عمی؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی‌شوم».ناگاه «أبحر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ویلک یا بن الخبیثة، أتقتل عمی؟؛ ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» بحر قصد ضربه زدن به امام را داشت. ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت. کودک فریادش بلند شد «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین علیه‌السلام او را در بر گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: «یابن اخی، اصبر علی ما نزل بک، و احتسب فی ذلک الخیر، فان الله یلحقک بآبائک الصالحین؛ ای فرزند برادرم! بر آن چه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوند تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد» امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «اللهم أمسک علیهم قطر السماء و امنعهم برکات الارض. الهم فان منعتهم الی حین ففرقهم بددا، و اجعلهم طرائق قدادا، و لا ترضی الولاة عنهم ابدا. فانهم دعونا لینصرونا، ثم عدوا علینا، فقتلونا؛ پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها بازدار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهره‌مند می‌سازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند».ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید. در زیارت ناحیه مقدسه آمده «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» و سپس بر قاتل او به نام «حرمله بن کاهل الاسدی» نفرین شده است. .درسی که می‌توان گرفت: نکته اینجاست که کودکان اهل بیت علیهم‌السلام با سخت‌ترین مسائل چون انسان‌هایی که از بلوغ فکری و هوشی بالایی برخوردار بودند، رفتار می‌کردند. 



+ شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«محمد» پسر «ابی‌سعید» فرزند «عقیل» برادر امام علی علیه‌السلام بوده است. از این رو «محمد» نوه «ابوطالب» بوده است و مادر او نیز ام‌ولد بوده است. هشام کلبی نقل کرد: «هانی بن ثبیت حضرمی» برایم گزارش کرد: من در روز دهم شهادت امام حسین آنجا حضور داشتم. ناگاه از خاندان امام پسری نظرم را به خود جلب کرد. او پیراهن بلند و شلوار به تن داشت. در دو گوش او دو گوشواره دیده می‌شد. او در حالی وارد میدان شد که از آن خیمه‌های ستونی، چوبی را برکنده بود. او گاه به راست و گاه به چپ سپاه متمایل می‌شد. یکی از سپاه شام سوار اسبش شد و با سرعت به سوی او حرکت کرد. وقتی به او نزدیک شد قدری خم شد و با شمشیر جان محمد بن ابی‌سعید را گرفت. .در زیارت ناحیه مقدسه بر آن شهید بزرگوار درود فرستاده شده است؛ و از خداوند برای قاتل او «لقیط بن ناشر الجهنی» لعنت و دوری از رحمت درخواست شده است. 

+ شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۴۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«عبدالله بن الحسین» طفل شیرخوار امام حسین علیه‌السلام مشهور به «علی اصغر» بود. نام مادرش «رباب» دختر «امرء القیس بن عدی بن اوس بن جابر بن کعب بن علیم بن جناب بن کلب» بود. مادر رباب «هند الهنود» دختر «ربیع بن مسعود بن مصاد بن حصن بن کعب بن علیم بن جناب بوده است. در واقع «جناب» جد اعلای پدری و مادری حضرت علی اصغر علیه‌السلام می‌باشد.عبدالله در مدینه النبی صلی الله علیه و آله ولادت یافت. سماوی می‌گوید: این که برخی گفته‌اند علی اصغر در کربلا ولادت یافته است، چندان درست نیست. در مدح رباب همسر گرامی او شعری به امام حسین علیه‌السلام نسبت داده شده است:«لعمرک اننی لاحب دارا تکون بها سکینة و الرباب‌احبهما و ابذل جل مالی و لیس لعاتب عندی عتاب؛ .به جانت قسم، من خانه‌ای را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشند؛آنها را دوست دارم و تمام مالم را برای آنها خرج می‌کنم و هرگز خسته‌کننده‌ای مرا خسته نخواهد کرد». امرء القیس سه دختر خود را در مدینه به ازدواج حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و امام مجتبی علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام درآورد که عبدالله و سکینه حاصل ازدواج رباب با امام حسین علیه‌السلام است. 



+ شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

پس از شهادت یاران و اهل بیت امام حسین علیه‌السلام، کاسه صبر حضرت عباس علیه‌السلام لبریز شد. او دیگر نمی‌توانست بی‌یاوری امام خود را تحمل کند؛ سینه او از آن وضع دلخراش به تنگ آمده بود. او قدم پیش نهاد تا از امام خود اذن جهاد بگیرد. با توجه به شخصیت والای عباس علیه‌السلام مناسب است قدری به معرفی این سرباز بزرگ کربلا بپردازیم.حضرت ابوالفضل علیه‌السلام در سال بیست و شش هجری به دنیا آمد. پدر بزرگوارش حضرت امام علی علیه‌السلام و مادرش فاطمه دختر «حزام بن خالد بن کلاب بن عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب» مشهور به «ام‌النبین» است. 


ویژگی ها ، لقب ها ، دلاوری های حضرت عباس تا شهادت در ادامه مطلب

+ شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۳۸ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«جعفر» در حدود دو سال بعد از برادرش عثمان به دنیا آمده است. پدرش امیرالمؤمنین علیه‌السلام و مادرش فاطمه «ام‌البنین» بود. «جعفر» دو سال با پدر و در حدود دوازده سال با برادرش امام مجتبی علیه‌السلام و حدود بیست و یک سال، یعنی در همه عمر با امام حسین علیه‌السلام می‌زیست. سیره‌نویسان گفته‌اند: هنگامی که برادران پدری و مادری عباس علیه‌السلام - عبدالله و عثمان - به شهادت رسیدند، جعفر را فراخواند و به او فرمود: «تقدم الی الحرب حتی اراک قتیلا کاخویک، فاحتسبک کما احتسبتهما، فانه لا ولد لکم؛ به سوی جنگ پیش‌رو تا این که تو را مثل دو برادرت شهید ببینم، پس آن را به حساب خداوند بگذارم، همان گونه که آن دو را به حساب (خداوند) گذارده‌ام، چرا که شما فرزند ندارید» جعفر راهی کارزار شد و بر دشمنان سخت گرفت. او در حالی که با شمشیر می‌زد این گونه رجز می‌خواند:«انی انا جعفر دوالمعالی ابن‌علی الخیر ذو النوال‌ذاک الوصی ذوالسنا و الوالی حسبی بعمی جعفر و الخال‌احمی حسینا ذی الندی المفضال؛ .من البته جعفر صاحب مراتب هستم، پسر علی نیکوکار و بخشنده هستم؛او که وحی پیامبر و دارای مراتب بلند و دارای ولایت است؛ مرا کافی است که عمویم جعفر طیار و دایی من باشد؛حسین را حمایت می‌کنم که او صاحب فضائل و کرم است» ابوالفرج اصفهانی می‌گوید: «خولی بن یزید اصبحی» بر او سخت گرفت و او را به شهادت رسانید. ابومخنف گفت: بلکه «هانی بن ثبیت» که برادرش را کشته بود او را نیز به شهادت رسانید. .در زیارت ناحیه آمده: «السلام علی جعفر بن امیرالمؤمنین، الصابر (بنفسه) نفسه محتسبا و النائی عن الاوطان مغتربا، المستسلم للقتال، المستقدم للنزال، المکثور بالرجال؛ سلام بر جعفر فرزند امیرالمؤمنین شکیبای بر نفس خویش و حسابگری که به حساب خدای تعالی تلاش کرد و کسی که تنها سرزمین خود را ترک کرده و به غربتی روی آورده بود. او خود را تسلیم جنگ کرد و پیشتاز ستیز شد. او با گروهی انبوه درگیر شد (تا به شهادت رسید)». سپس آمده: «خدا قاتل او «هانی بن ثبیت» را لعنت کند و از رحمتش دور بدارد»

+ شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«عثمان» فرزبند دیگر امام علی علیه‌السلام است. مادرش فاطمه ملقب به «ام‌البنین» است. عثمان دو سال پس از برادرش عبدالله متولد شده است. او در حدود چهار سال امام علی علیه‌السلام را درک کرده و در حدود چهارده سال در خدمت امام حسن مجتبی علیه‌السلام بوده است. در حدود بیست و سه سال نیز با برادرشان امام حسین علیه‌السلام می‌زیسته است. عمر شریفش بیست و سه سال بوده است. اما چرا امام علی علیه‌السلام او را عثمان نامیده است؟ گویند به سبب علاقه امام علی علیه‌السلام به «عثمان مظعون»، ، آن حضرت فرزند خود عثمان نام نهاد.  عبدالله بن علی علیه‌السلام به شهادت رسیده بود. عباس علیه‌السلام به عثمان رو کرد و فرمود: «تقدم یا اخی؛ ای برادر! قدم پیش نه». عثمان با شمشیری عریان، پای پیش نهاد. عثمان هنگام ورود به میدان این رجز را می‌خواند:«انی انا عثمان ذوالمفاخر شیخی علی ذوالفعال الطاهرو ابن‌عم للنبی الطاهر اخی حسین خیرة الاخای‌و سید الکبار و الاصاغر بعد الرسول و الوصی الناصر؛ .منم عثمان، صاحب افتخارات و پدر من علی، صاحب رفتار و اعمال پاک است؛او پسر عم پیامبر پاک، و برادرم حسین برترین برگزیدگان است؛او سرور بزرگان و خردان، پس از پیامبر و وصی (علی) یاری‌دهنده دین است».در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عثمان بن امیرالمؤمنین؛ سلام بر عثمان پسر امیرالمؤمنین» در زیارت ناحیه مقدسه آمده «خولی بن یزید الاصبحی الایادی» و «الابانی الدرامی» را خدای لعنت کند. گفته شده وقتی تیر «خولی» به عثمان اصابت کرد، او به پهلو بر زمین خورد. سپس شخصی از «بنی‌ابان بن دارم» پیش آمد و سر او را از بدن جدا ساخت. 

+ شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

نام «عبدالله بن علی بن ابی‌طالب»، «محمد کوچک» یا «عبدالله» بوده است. مادرشان فاطمه «ام‌البنین» بوده است. او در حدود هشت سال پس از برادرش عباس به دنیا آمد.با پدرش شش سال، با برادرش امام مجتبی علیه‌السلام شانزده سال، و با برادرش حسین علیه‌السلام بیست و پنج سال زندگی کرد؛ البته عمر شریفش هم بیست و پنج سال بود.تاریخ‌نگاران گفته‌اند: اصحاب امام حسین علیه‌السلام و عده‌ای از اهل بیت امام را به شهادت رسیده بودند. ابوالفضل علیه‌السلام برادران خویش را از بزرگ به کوچک مورد خطاب قرار داد و فرمود: «تقدموا؛ پیشی بگیرید». او نخست نظری به سوی «عبدالله» انداخت؛ عبدالله علیه‌السلام از دو برادرش «عثمان» و «جعفر» بزرگ‌تر بود ؛ گفت: «تقدم بین یدی حتی اراک و احتسبک، فانه لا ولد لک؛ ای برادر! گام پیش نه، تا تو را (در راه خداوند) شهید ببینم و بردباری و صبر بر این پیشامد را به حساب خداوند بگذارم؛ زیرا تو فرزندی نداری». .درسی که می‌توان گرفت: عباس علیه‌السلام برادران را از بزرگ به کوچک، امر جهاد فرمود؛ گویا شیوه‌ی اولیای خداوند این است که بزرگ‌ترها باید سرمشق و همیشه  در کار خیر پیشگام باشند. دیگر این که عباس علیه‌السلام فرزند نداشتن عبدالله را علت تقدم در پیشتازی می‌داند؛ بی‌شک، باید از جان کسانی که در جامعه نقش موثرتری دارند، بیش از کسانی که تعلقات خانوادگی ندارند، حفظ و حراست شود.«عبدالله» پس از درخواست برادر ارشد خود - قمر بنی‌هاشم - به میدان گام نهاد و در برابر دیدگان او همراه دیگر برادران با دشمن پیکار کرد تا به شهادت رسید. او با شمشیری آخته قدم پیش نهاده بود و این گونه رجز می‌خواند:«انا ابن ذی النجدة و الافضال ذاک علی الخیر فی الافعالسیف رسول الله ذوالنکال فی کل یوم ظاهر الاهوال؛ .من پسر صاحب افتخار و شرافتم، آن علی است که در رفتار از همه بهتر است؛ او شمشیر رسول خدا و هنگام بروز گرفتاری، محافظ اوست».عبدالله علیه‌السلام در آن روز و در معرکه جنگ، بر دشمن بسیار سخت گرفته بود. عاقبت به دست هانی بن ثبیت حضرمی به شهادت رسید. .در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن امیرالمؤمنین مبلی البلاء و المنادی بالولاء فی عرصة کربلا المضروب مقبلا و مدبرا؛ سلام و درود بر عبدالله فرزند امیرالمؤمنین. آن گرفتار به بلا و آزمایش، او که فریادگر ولایت (اهل البیت) در کربلا بود، همان که از هر طرف دشمن او را محاصره کرد» سپس قاتل او «هانی بن ثبیت حضرمی» نفرین شده است. او با ضربه‌ای به فرق عبدالله نواخت و عبدالله به شهادت رسید. 

+ شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

پس از شهادت «ابوبکر» برادرش قاسم (دیگر فرزند امام حسن علیه‌السلام) از خیمه خارج شد.مادر «قاسم» همان «نفیله» است که درباره او سخن به میان آمد. قاسم نوجوانی نابالغ، اما دلیر بود. همین که چشمان مبارک امام حسین علیه‌السلام به او افتاد، او را در برگرفت و گریان شد. .«قاسم» وقتی تنهایی عموی خود را مشاهده کرد، اذن به میدان رفتن خواست. امام او را به سبب کوچکی‌اش، اجازه نمی‌فرمود. او پیوسته اصرار می‌کرد تا این که اذن جهاد گرفت. حمید بن مسلم گوید: «خرج الینا غلام کان وجهه شقة قمر و فی یده السیف و علیه قمیص و ازار؛ نوجوانی چون پاره ماه به ناگاه در وسط میدان کربلا برای مبارزه طلوع کرد. او لباس رزم به تن و شمشیر به دست داشت» او پیش می‌رفت و شمشیر می‌زد که ناگاه بند کفش چپ او پاره شد. پس قاسم ایستاد تا که بند کفشش را محکم کند. یعنی جمعیت فراوان سپاه دشمن، جرأت پیش آمدن مبارزه را نداشت و قاسم آن هزار جنگنده را به حقیقت بی‌اعتنا می‌نگریست. 

+ شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«ابوبکر» فرزند امام حسن علیه‌السلام و نام مادرش «ام‌ولد» بود و نامش «نفیلة» گفته شده است. که مادر «قاسم» و «عبدالله» نیز بوده است. .«ابوبکر» را «عبدالله» نیز نامیده‌اند. و بنابر برخی از گزارشات امام حسین علیه‌السلام دخترش سکینه را به ازدواج وی درآورد. بعید نیست که ایشان از قاسم بزرگ‌تر باشد؛ ولی به حتم از «عبدالله»، دیگر فرزند شهید امام حسن علیه‌السلام که در لحظات آخر عمر امام حسین علیه‌السلام در دامن آن حضرت جان داد، بزرگ‌تر است.ابوالفرج اصفهانی شهادت ابوبکر را قبل از حضرت قاسم دانسته است. ولی برخی دیگر از منابع شهادت وی را بعد از حضرت قاسم گزارش نموده‌اند. در زیارت رجبیه این فرزند امام مجتبی علیه‌السلام مورد سلام امام واقع شده است. در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی ابی‌بکر بن الحسن؛ سلام بر ابوبکر پسر حسن» سپس از تیر سه شعبه که بر بدن او وارد شده بود، یاد شده و قاتلش «عبدالله بن عقبة غنوی» نفرین شده است. 

+ شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

نام او «محمد»  یا «عبدالله»  بوده است. «محمد» از دیگر فرزندان امام علی علیه‌السلام است. کنیه‌اش «ابوبکر» و نام مادرش «لیلی» دختر «مسعود بن خالد بن مالک» است.ابوبکر به سوی میدان روی آورد و دلاورانه جنگید، در حالی که این اشعار حماسی را می‌خواند:«شیخی علی ذوالفخار الاطول من هاشم الصدق الکریم المفضل‌هذا حسین بن النبی المرسل عنه نحامی بالحسام المصقل‌تفدیه نفسی من اخی مبجل؛ پیشوای من علی، صاحب فخر آن والامردی است که از تبار هاشم، راستگو، بزرگوار و دارای فضیلت است؛این حسین، پسر پیامبر فرستاده خداست که از او با شمشیر صیقل داده‌شده‌ای حمایت می‌کنم؛جانم را فدای برادری می‌کنم که عظمتش موجب وقار من شده است».«ابوبکر» در رکاب امام حسین علیه‌السلام علیه‌السلام به شهادت رسید. قاتل او «زجر بن بدر جحفی» بوده است.  در مقتل ابوالفرج اصفهانی آمده است: بدن او در نهری کوچک یافت شده، در حالی که مشخص نبود قاتل او چه کسی است. و نیز گفته شده که قاتل او مردی از همدان بوده است. .فرزندان بلافصل علی علیه‌السلام را که در کربلا حضور داشته‌اند، شش نفر دانسته‌اند که همه به شهادت رسیده‌اند. سلیمان بن قته در رثای آن عزیزان گفت: «ستة کلهم لصلب علی قد اصیبوا و سبعة لعقیل؛.از صلب حضرت مولی علی علیه‌السلام شش نفر به شهادت رسیدند و هفت نفر از نسل عقیل به شهادت رسیده‌اند».آنان عبارت‌اند از:»1. اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، 2. ابوالفضل العباس علیه‌السلام، 3. عبدالله، 4. عثمان، 5. جعفر، 6. ابوبکر».

+ جمعه, ۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۴ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام
باز نویسی قالب توسط گروه فرهنگی سردار هور