سردار هور در روایت های سردار علی شمخانی
روزهای آغازین ناپدید شدن علی هاشمی در ماه های پایانی جنگ به دلیل شناخت و نزدیکی که با او داشتم هرگز سرنوشتی غیر از شهادت برای او در ذهنم رقم نمی خورد. من گفتم:
- محال است علی هاشمی اسیرشود. غیر ممکن است.
این یکی از خواست های ارتش عراق بود. علی هاشمی کسی بود که خواب را از چشمان ماهر عبدالرشید روبود و سلطان هاشم را در سپاه ششم بیچاره کرد. و صدام را که بعد از عملیات بیت المقدس تا خیبر می گفت: ایرانی ها کارشان تمام است. با عبور از بن بست هور نابودکرد.
علی هاشمی را اگر بهتر می خواهیم بشناسیم باید درک کنیم او چه نسبتی با خود و خدایش و رزمندگان داشت این در کلام نیست در عمل است.
علی هاشمی؛ کرخه کور را به کرخه نور و هور را به معبری برای عبور از بن بست جنگ نابرابر تبدیل کرد. مشهور سازی هور گمنام، آماده سازی و شناسایی آن، تمهید مقدمات لازم برای غلبه بر مزیت های دشمن با رعایت اصل غافل گیری، ناکارآمد سازی قدرت آتش دشمن و ناممکن سازی به کار گیری قدرت زرهی و قدرت هوایی دشمن نکات چهار گانه ای است که در فعالیت همراه با سکوت، قرارگاه سری نصرت توسط علی هاشمی رقم زده شد و این مهم به جز از علی هاشمی و تیم بومی اش بر نمی آمد.
پیام علی هاشمی تکرار خودش بود. این که او یک اسوه قابل تحلیل و قابل تکرار است. علی هاشمی مربعی از ارتباط بود یک اسوه یک الگوی قابل تقلید او یک نماد از برتری است. علی با سابقه ی مجاهدت طولانی در شکل دهی چیزی به نام فرهنگ جبهه، فرهنگ بسیجی شاخص است. رفتار شخص علی هاشمی شکل دهنده ی محتوای فرهنگ بسیجی است به همین دلیل ارتش عراق دنبال او بود!
باید به حق او را سیدالشهدای سرداران گمنام دانست.