خلاصه آمار

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهبر» ثبت شده است


قبل از انقلاب من سیزده ساله بودم که از طرف اداره اوقاف در مسابقات سراسری قرائت قرآن مشهد شرکت کردم. در افتتاحیه مسابقات یکی از داوران از من خواست تا قرآن بخوانم .( من به علت این که جلسات از طرف دستگاه شاهنشاهی بود) نپذیرفتم. او اصرار کرد و من باز جواب رد دادم. در کنار من پیرمرد تاجری بود که مرا می شناخت. به من گفت: جواد چرا نمی روی قرآن بخوانی؟ من گفتم نمی خوانم. گفت: اگر بروی پنجاه تومان به تو خواهم داد، گفتم: نمی روم. گفت: اگر بروی صد تومان می دهم، گفتم: نمی روم. گفت دویست تومان می دهم، گفتم: حتی اگر 500 تومان هم به من بدهی، قرآن نخواهم خواند . بعدها پیرمرد جریان را برای پدرم نقل کرده بود . روزی خدمت حضرت آیت الله خامنه ای بودم همین که آقا مشغول صحبت بودند، یک دفعه صحبتشان را قطع کردند و فرمودند:  من یک بدهی به جواد آقا دارم و پانصد تومان از جیب خود در آوردند به من دادند. من متعجب ماندم.  آقا فرمودند:  خودت هم نمی دانی برای چه به تو بدهکارم!؟ ما همیشه به خاطر قرآن خواندن شما جایزه می دادیم ولی این بار به خاطر قرآن نخواندنت به شما هدیه می دهیم. بعدها فهمیدم که جریان قرآن نخواندن مرا پدرم برای ایشان نقل کرده بود

 جواد سادات فاطمی(از قاریان قرآن - مشهد)

+ يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۴۹ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

ساعت 9 شب بود که متوجه ایستادن یک پیکان شدیم. یکی از اهالی فریاد زد برای سلامتی آقا صلوات بفرستید ما که در مغازه حضور داشتیم از روی کنجکاوی بیرون آمدیم متوجه شدیم مقام معظم رهبری از آن ماشین پیاده شدند. دور آقا را گرفتیم، ایشان پس از سلام و احوال پرسی تشریف آوردند و در مغازه نشستند. آقا پس از گوش دادن به درد دل صاحب مغازه و یکی دو نفر از دوستان فرمودند که ما برای دیدار خانواده شهیدی آمده ایم. خداحافظی کردند و تشریف بردند. صاحب مغازه که چندان مذهبی نبود و حتی گاه و بی گاه در مورد آقا حرفهایی می زد، باورش نمی شد که آقا به مغازه ایشان بیایند، بعدها متوجه شدیم آمدن آقا به مغازه ایشان موضوعیتی داشته و این عمل، صاحب مغازه را از رفتار خود پشیمان کرده است و امروز یکی از علاقه مندان واقعی آقا می باشد 

یکی از بسیجیان تهران

+ شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۳۲ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

  حجت الاسلام صادقی ( مشهد) و خاطره ای از رهبر 

در سال 1350 هجری شمسی که قضیه جشن های 2500ساله شاهنشاهی پیش آمد، ندای امام از نجف اشرف باعث حرکتهایی در حوزه علمیه مشهد گردید و ساواک با اطلاع از این که همه این تحریک ها به محوریت چند نفر انجام می پذیرد که در رأس آنها حضرت آیت الله خامنه ای است از این رو ایشان را دستگیر و روانه زندان کرد. بنده نیز به همین دلیل در زندان بودم. فردای آن روز حضرت آیت الله خامنه ای که در سلول مجاور من بود، بر اثر نفوذی که در زندانبانان گذاشته بود موفق شده بود از سلول بیرون بیاید. ایشان وقتی مرا با آن وضع رقت بار دید، فرمود: دیشب تو بودی که ناله می کردی؟ پاسخ دادم بله. ادامه دادم با همین وضع خون آلود مجبور شدم نماز صبح را برای این که قضا نشود بجا آورم،آیا نمازم صحیح است؟ آقا فرمودند : بهترین نمازی که شاید در عمرت موفق به خواندن آن شدی همین دو رکعت بوده است. دیشب که ناله های تورا می شنیدم با خود می گفتم: این شخص کیست یک لحظه در دلم به جده ام حضرت زهرا )س( متوسل شدم که صاحب این ناله هر که هست از شکنجه خلاصی یابد. این سخن و ملاقات چنان در من تأثیر گذاشت که دردهای ناشی از شکنجه را به فراموشی سپردم .

+ چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

در سال 1350 هجری شمسی که قضیه جشن های 2500ساله شاهنشاهی پیش آمد، ندای امام از نجف اشرف باعث حرکتهایی در حوزه علمیه مشهد گردید و ساواک با اطلاع از این که همه این تحریک ها به محوریت چند نفر انجام می پذیرد که در رأس آنها حضرت آیت الله خامنه ای است از این رو ایشان را دستگیر و روانه زندان کردبنده نیز به همین دلیل در زندان بودمفردای آن روز حضرت آیت الله خامنه ای که در سلول مجاور من بود، بر اثر نفوذی که در زندانبانان گذاشته بود موفق شده بود از سلول بیرون بیایدایشان وقتی مرا با آن وضع رقت بار دید، فرموددیشب تو بودی که ناله می کردی؟ پاسخ دادم بلهادامه دادم با همین وضع خون آلود مجبور شدم نماز صبح را برای این که قضا نشود بجا آورم،آیا نمازم صحیح است؟ آقا فرمودند : بهترین نمازی که شاید در عمرت موفق به خواندن آن شدی همین دو رکعت بوده است. دیشب که ناله های تورا می شنیدم با خود می گفتماین شخص کیست یک لحظه در دلم به جده ام حضرت زهرا )س(متوسل شدم که صاحب این ناله هر که هست از شکنجه خلاصی یابداین سخن و ملاقات چنان در من تأثیر گذاشت که دردهای ناشی از شکنجه را به فراموشی سپردم 

حجت الاسلام صادقی )مشهد(

+ سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۴۸ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

خدای متعال برای ما رهبرانی  قرار داده که با زندگی ساده خود برای ما الگو بوده اند .یکی از آنان حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) بود  . پس از وی حضرت آیت الله خامنه ای نیز چون اوست . ایشان   می فرمودند که :

« من وقتی ازدواج کردم همسرم از پدرش ، که فرش فروش بوده ، فرشی به عنوان جهیزیه به همراه داشته است که هنوز نیز، با وجود فرسودگی آن ، در منزل ما از آن استفاده می شود و بجز آن ، قالی دیگری در منزل نداریم چند مرتبه اخوالزوجه ها گفته اند که این قالی نخ نما شده و خواسته اند که آن را عوض کند ولی من اجازه نداده ام  . اصلا در طول زندگی خود ، نه قالیچه ای خریده ام و نه فرشی به خانه اضافه کرده ام ، حتی آنها را تبدیل به احسن نیز نکرده ام  . من در طول این دوران یک مرتبه گوشت تازه نخریده ام ، کوپن گوشت سردی که همه مردم از آن استفاده می کردند ما نیز از آ ن استفاده می کردیم ، مگر آنکه گوشت نذری می آوردند سایر مایحتاج زندگی مثل پنیر، نفت و کره نیز به همین صورت تهیه می شود ».

این زندگی رهبر ماست که در بالاترین مقامات این کشور قرار دارد و در طول زندگی خود، زندان، شکنجه ، تبعید و بسیاری گرفتاریهای دیگر را به جان خریده و برای خدمت به اسلام به عنوان فردی شایسته مشغول انجام وظیفه است .

 آیت الله مصباح یزدی ،کتاب مباحثی درباره حوزه، ص :215

+ سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۴۶ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

یکی از وزرا انواع و اقسام سنگ های گران قیمت کشور را در نمای وزارتخانه اش به کار برده بود.من او را خواستم و به او گفتم: شما چرا این کار را کردی؟ او گفت: مسافران خارجی وقتی به وزارتخانه می آیند و سنگ ها جلو چشمشان قرار می گیرد، باعث جذب مشتری می شود! گفتم: شما را به خدا آیا این منطق قابل قبول است؟! این همه خرج کنیم برای اینکه مشتری پیدا کنیم؟! شما می توانید در سالن اصلی وزارتخانه انواع و اقسام سنگ هایتان را به شکل خیلی بدیع و زیبا به نمایش بگذارید، هر مهمانی که آمد، به عنوان ادای احترام، او را به آن جا ببرید تا سنگ ها را تماشا کند، هم تماشا و هم جذب مشتری است. این کارها بهانه ای است برای تجمل سازی و اصلاً مناسب نیست.

 رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای

+ يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

چند روز پس از خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت آیت الله خامنه ای از دختر بنده، خدمت مقام معظم رهبری رسیدمایشان فرمودندآقای دکتر!  اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند می شویم .عرض کردم چطور؟ فرمودندآقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهراً یکدیگر را پسندیده اند و در گفتگو به نتیجه رسیده اندحالا نظر شما چیست؟ عرض کردمآقا اختیار ما هم دست شماستآقا فرمودندشما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت استتمام زندگی ما غیر از کتاب هایم، یک وانت لوازم کهنه استخانه ما هم دو اتاق اندرونی دارد و یک اتاق بیرونی که مسئولان می آیند و با من دیدار می کنندمن پولی برای خرید خانه ندارمخانه ای اجاره کرده ایم که قرار است، در یک طبقه آن آقا مصطفی و در طبقه دیگر آقا مجتبی زندگی کنندما زندگی معمولی داریم و شما زندگی خوبی دارید، مثل ما زندگی نکرده ایدآیا دختر شما حاضر است با این وجود زندگی کند؟زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب برای من بسیار جالب بودموضوع را به دخترم گفتم و او با روی باز استقبال کرد       

 

غلامعلی حداد عادل )نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی)

+ يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

در ملاقاتی که موسیقی دانان و خواننده ها با مقام معظم رهبری داشتند، ایشان مفصّل در مورد انواع موسیقی، ابعاد موسیقی، شکل ها و ردیف های آوازی صحبت کردند. آقای دکتر لاریجانی تعریف می کرد: زمانی که سخنرانی تمام شد، تمام صاحب نظرانی که حضور داشتند حتی اشخاصی که خود صاحب سبک می باشند از اطلاعات وسیع ایشان، متحیّر مانده بودند                

 

حجت الاسلام پاینده )از اساتید دانشگاه

+ شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

بعد از اقامه نماز ظهر به جماعت، معظم له برای ناهار و استراحت تشریف می برند و دوباره ساعت 4 بعد از ظهر کارشان را شروع می کنند. این برنامه کاری تا نماز مغرب ادامه دارد. نماز مغرب را هم به جماعت می خوانند. یکی از توفیقات ایشان این است که همه نمازهایشان را به جماعت می خوانند، حتی نماز صبح را در خانه به جماعت اقامه می کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای بین نماز مغرب و عشا حدود نیم ساعت تا سه ربع در سکوت محض به تفکر و تأمل می نشینند، حتی اگر پشت سر ایشان وزرا  و شخصیت های کشوری و لشکری هم نشسته باشند.


+ پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۳۰ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

برای عقد دخترم خدمت مقام معظّم رهبری رسیدیم . قبل از عقد، مقام معظّم رهبری زوجین را به لطافت و زیبایی نصیحت کردند . بعد ازخواندن عقد، پدر داماد به آقا عرض کرد : اجازه می دهید داماد مدحی درباره امام عصر ( عجل الله)  بخواند؟   آقا استقبال کردند . داماد چند دقیقه ای درباره امام زمان ( عجل الله ) مداحی کرد و آقا او را تحسین فرمودند. آقای لاریجانی( ریاست محترم صدا و سیما ) که در آنجا حضور داشت، رو به داماد کرد و به شوخی گفت : با صدای خوبی که داری ، باید شما را دعوت کنیم تا در صدا و سیما بخوانی در این لحظه مقام معظّم رهبری با قیافه ای جدی به آقای لاریجانی فرمودند : طلبه های ما را از دست ما نگیر . سپس رو به داماد کردند و فرمودند : عزیزم خوب درس بخوان . مبادا این حرف ها مسیرت را عوض کند و به جای درس دنبال این کارها  بروی. این نکته برای من خیلی  جالب بود که گاهی یک شوخی ممکن است مسیر شخصی را عوض کند .....

حجت الاسلام والمسلمین دکتر آقا تهرانی :‌ عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم

+ چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۴۴ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

در دیداری که مقام معظم رهبری در مشهد با خانواده های شهدا داشتند، یک روز از خانواده ای دلجویی می کردند که چهار فرزندشان شهید شده بود. مقام معظم رهبری بعد از اینکه عکس شهیدان را برایشان آوردند، اسامی همه اعضای خانواده را سؤال فرمودند. بعد از معارفه، آقا اسم افراد را با اسم کوچک صدا می زدند و هدایایی به آن ها می دادند. در پایان، هدیه ای نیز به پدر و مادر شهید تقدیم نمودند. در این بین،یکی از برادران این شهدای بزرگوار که جانباز بود آمد و پس از دست بوسی- از روی شوق- شروع به گریه کرد.  مقام معظم رهبری از او دلجویی  کردند. پدر شهید گفت: آقا برای همسر ایشان دعا کنید، چون بیمار است و دکترها پول کلانی برای مداوایش خواسته اند .  مقام معظم رهبری فرمودند: هیچ ناراحتی ندارد-  ان شاءالله مشکلش حل خواهد شد.   (فردای آن روز همسر این برادر به دستور ولی امر مسلمین در بیمارستان بستری  و تحت معالجه قرار  گرفت ) در پایان دیدار مجدداً آقا افراد خانواده را به اسم صدا می زدند و به آن ها شیرینی می دادند و به دست مبارکشان شیرینی در دهان بچه ها می گذاشتند. 

 

آقای مجتبی سادات فاطمی ـ  از مشهد

+ سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۱۸ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

آقا دستت را از سر ما بر ندار هر چند بدیم ....

رهبر

+ دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

در زمینه جاذبه هایی که حضرت آیت الله خامنه ای از قبل از انقلاب داشته اند می توان به صحبت نیکو، برخورد خوب، نظم و وقار، مرتب بودن و تمیزی لباس، ادب و احترام به دیگران و گشاده رویی با مردم و جوانان اشاره کرد. جالب این جاست که هیچ کس با این همه صمیمیت جرأت نمی کرد خدای ناکرده در کنار ایشان شوخی زننده ای داشته باشد.

یکی از روزهایی که آقا در مسجد کرامت اقامه نماز می کردند، به مرحوم کرامت فرمودند: تخته سیاهی را برای تدریس تهیه کنید. استفاده از تخته سیاه در مسجد برای ما خیلی عجیب بود. سپس ساعت خاصی را مقرر فرمودند که جوان ها- دختر و پسر- برای تفسیر قرآن به مسجد بیایند. گاهی دانشجویان دختر را می دیدیم که وقتی می خواستند وارد جلسه آقا شوند، از کیف خود چادرهایشان را در می آوردند و به سر می انداختند و پس از چند جلسه حضور در این کلاس ها، به طور کلی تغییر مسیر می دادند و یک فرد متدین و انقلابی می شدند.

 

حاج آقا فتحعلیان : عضو هیأت امناء مسجد کرامت مشهد

+ دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۴۴ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

همراه رهبر

+ يكشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۴۸ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

بعد از اقامه نماز ظهر به جماعت، معظم له برای ناهار و استراحت تشریف می برند و دوباره ساعت 4 بعد از ظهر کارشان را شروع می کنند. این برنامه کاری تا نماز مغرب ادامه دارد. نماز مغرب را هم به جماعت می خوانند. یکی از توفیقات ایشان این است که همه نمازهایشان را به جماعت می خوانند، حتی نماز صبح را در خانه به جماعت اقامه می کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای بین نماز مغرب و عشا حدود نیم ساعت تا سه ربع در سکوت محض به تفکر و تأمل می نشینند، حتی اگر پشت سر ایشان وزرا  و شخصیت های کشوری و لشکری هم نشسته باشند.

+ يكشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۲۲ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

)آقای سید حسن نصرالله ( دبیر کل حزب الله لبنان می گفت : یک دفعه به همراه شورای حزب الله لبنان محضر مقام معظم رهبری بودیم. اوج سختی و تنگنایی ما بود و خیلی به حزب الله سخت می گذشت. کنفرانس شرم الشیخ هم صورت گرفته بود، همه توطئه ها شده بود که حزب الله را نابود کنند.

 موقعی که ما با رهبر معظم جهان اسلام دیدار داشتیم، ایشان به ما امید داد و فرمود :شما پیروز می شوید، این چیزها زیاد مهم نیست . سپس اضافه کردند : من در اداره امور کشور بعضی وقتها حل مسائل برایم دشوار می شود و دیگر هیچ راهی پیدا نمی شود . به دوستان و اعوان و انصار می گویم که آماده شوید به جمکران برویم . راه قم را پیش می گیریم و راهی مسجد جمکران می شویم . بعد از راز و نیاز با آقا، من احساس می کنم همانجا دستی از غیب مرا راهنمایی می کند و من در آنجا به تصمیمی می رسم ومشکل بدین صورت حل می شود و همان تصمیم را عملی می کنم.

 

                       حجت السلام والمسلمین کعبیعضو مجلس خبرگان رهبری


+ شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۰۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

آخرین جمله را هم به امام و مقتدای خودمان ولی عصر (عجل الله) عرض می کنم : 

 

 ای سید و مولای ما، پیش خدای خود گواهی بده که در راه خدا، تا آخرین نفس ایستاده ایم و بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راه پر افتخار و پر فیض و پر بهجت، جان خود را تقدیم کنم.

 

 رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای

+ جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۰۱ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

پدر مقام معظم رهبری یکی از ائمه جماعت مشهد بودند. ایشان به دلیل یک عارضه چشمی در معرض نابینایی قرار می گیرند و برای معالجه و درمان لازم بود به تهران منتقل شوند، در ضمن ایشان به یک پرستار نیاز داشتند، از طرفی این پدر و فرزندانش علاقه وافری ( زیادی ( نسبت به همدیگر ابراز می کردند، همانند انس و علاقه مابین حضرت یعقوب و یوسف. در این شرایط مقام معظم رهبری مردّد بودند که بمانند و درسشان را در قم ادامه دهند یا اینکه از پیشرفت علمی خود صرف نظر کنند و پرستاری پدر را بر عهده گیرند. این شبهه برای ایشان پیش می آید که شاید خدمت به پدر واجب تر باشد. با یکی از دوستانشان ( که اهل معرفت بود) مشورت می کنند. او می گوید: عقیده من این است که شما برای خدمت به پدر به مشهد بروید، خدا قم را به مشهد می آورد، یعنی آنچه خدا می خواهد در قم به شما بدهد در مشهد به شما می دهد. این حرف به دل ایشان می نشیند؛ از تحصیل در قم و آن شرایط ممتازی که در قم پیش آمده بود صرف نظر می کنند و با پدر به مشهد برمی گردند.

  آیت الله مصباح یزدی

+ پنجشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۳ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

در یکی از مجامع بین المللی، نطق پر شوری علیه تسلط قدرت ها و نظام سلطه در دنیا، ایراد کردم و در حضور بیش از صد هیأت نمایندگی و رؤسای دولتها، آمریکا و شوروی را با بردن نام کوبیدم و محکوم کردم.

بعد از آن نطق، عده  زیادی آمدند مرا تحسین و تصدیق کردند وگفتند: سخن شما درست  است. یکی از سران کشورها که یک جوان  انقلابی بود- و البته بعدا هم او را کشتند- نزد من آمد و گفت:

 همه حرفهای شما درست است، منتهی  به  شما بگویم، به خودتان نگاه  نکنید که  از آمریکا  نمی ترسید همه اینهایی  که در این جا نشسته اند از  آمریکا می ترسند! بعد  سرش را  نزدیک آورد  و گفت: من هم از آمریکا می ترسم.

 رهبر معظّم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای

+ سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۱۴ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

پس از اجرای صیغه عقد عده ای از جوانان - که فرزند بنده نیز در جمع آن ها بود-  توسط مقام معظم رهبری، ایشان، عروس و دامادها را چنین نصیحت فرمودند:

 اگر شما یک جسم بی جانی را به منزل ببرید و بخواهید آن را به عنوان یک کالا نگهداری کنید چندان به رسیدگی نیاز ندارد، شاید لازم باشد هر چند ماه یک بار گردگیری شود. اما اگر یک گلدان زنده را به منزل ببرید، باید هر روز به آن رسیدگی نمایید و از آن مراقبت کنید؛ در آب، نور و هوای آن دقت لازم را به کار بریدمقام معظم رهبری در ادامه کار فرمودند:”شما هم یک گل زنده را به منزل می برید و باید از آن به طور مرتب مراقبت کنید تا پژمرده نشود. عروس خانم ها باید از داماد مراقبت و پذیرایی کنند. آقا دامادها نیز باید مراقب عروس خانم ها باشند و به آن ها محبت کنند ...

حجت الاسلام سید علی حسینی تهران

+ دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۵۳ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام
باز نویسی قالب توسط گروه فرهنگی سردار هور