فاطمه دختر دیگر اباعبدالله الحسین علیهالسلام است.
فاطمه دختر حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام خطبهای آتشین در کوفه ایراد کرد. نخست حمد و سپاس خداوند و مدح پیامبر و مدح اهل بیت علیهمالسلام گفت و سپس فرمود: «اما بعد یا اهل الکوفه، یا اهل المکر و الغدر و الخیلاء، فانا اهل البیت، ابتلانا الله بکم و ابتلاکم بنا، فجعل بلاءنا حسنا، و جعل علمه عندنا و فهمه لدینا، فنحن عیبة علمه و وعاء فهمه و حکمته و حجته علی الارض فی بلاده لعباده... ؛ اما بعد، ای اهل کوفه! ای فریبکارها و نیرنگبازها! ما اهل بیتی هستیم که خداوند ما را به شما امتحان کرد، و شما را به ما امتحان فرمود. پس آن را امتحانی نیکو قرار داده علمش را نزد ما و فهمش را پیش ما قرار داد.پس ما منبع علم او و ظرف فهم او و حکمت او و محبت او بر روی زمین در شهرهای او برای بندگانش هستیم». پس از آن دختر حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام آن مردم را تهدیدها فرمود، از جمله عواملی که موجب این قتل و غارتها و بیحرمتیها شد، حسادت و رشک اهل کوفه در بیان ایشان عنوان شده است: «أحسدتمونا، علی ما فضلنا الله تعالی، ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور...؛ شما به ما رشک ورزیدید، بر آن چه خداوند متعال ما را برتری داد، و آن فضلی است از خداوند که به هر که بخواهد عنایت میکند و کسی را هم که خداوند به او نوری ندهد او را نوری نیست» در هر حال با یک مقایسه قرآنی تکلیف انسان را روشن ساختهاند. این خطابه آن قدر بر جانها نشست که اشکها از چشمها روانه شد و دلهایشان را رعب و ترس گرفت و مردم به خود آمدند که چه گناه بزرگی را به دوش خویش کشیدند. با اشک و آه فریاد برآوردند که: «حسبک یا ابنة الطیبین فقد احرقت قلوبنا، و انضجت نحورنا، و اضرمت اجوافنا...؛ ای دختر پاکان تو را بس است که دلهامان آتش زدی و فریاد از سینههامان بلند شد و جانمان را آتش زدی» پس از آن، او از سخن باز ایستاد و همه را در غم خویش وانهاد.الحمدلله اولا و آخرا