خلاصه آمار

صیاد یعنی 

قرار بود بهش درجه سرلشکری بدهند گفتیم خب به سلامتی مبارکه بابا 

خندید تند و سریع گفت : خوشحالم 

اما درجه گرفتن فقط ارتقای سازمانی نیست وقتی آقا درجه رو بذارن رو دوشم حس میکنم ازم راضین 

وقتی ایشون راضی باشن امام عصر هم راضین همین برام بسه 

انگار مزد تمام سال های جنگ را بهم یکجا دادن 

پ.ن: 

صیاد بود یک روز نبودنش ببین چه میکند زودتر ازخانواده سر مزارش میرود و میگوئید

 

 «دلم برای صیادم تنگ شده، مدتی است ازش دور شده‌ام.»

 

+ شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۹ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

هر چی خواستم طاقت بیارم این رو یه روز دیگه بگم اما دیدم روزی که اینجا را داشتیم درست میکردم حرف سید باعث شد که اینجا را راه بندازیم الان روز شهادت سید بود و کم کاری هم کردم 

سید میخام حرفت رو که تو کتاب دانشجویی خوندم بذارم ( متاهلا بخوانند)

جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم یکی برداشت و گفت : می تونم یکی دیگه بردارم ؟

گفتم البته سید جون این چه حرفیه ..

برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد کار همیشه سید بود هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی ، شکلاتی تعارفش میکردند برمیداشت ولی نمیخورد

میگفت : میرم با خانم بچه ها میخورم

میگفت شما هم این کار رو انجام بدید اینکه ادم شیرینی های زندگیش رو بازن و بچش تقسیم کنه خیلی تو زندگی خانواده تاثیر میزاره 

پ.ن: 

انتظارمون از همه رفته بالا من از دوستان مجازی که سر بزنن و نظر بذارن 

یکی از همسرش یکی از پدر و مادرش ولی هیچ وقت حاضر نیستیم در شیرینی های زندگی ان ها را شریک کنیم 

 

 

+ جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

عشق یعنی آوینی 

یعنی خاطره ای کوتاه از ازدواجش و ان 

زمان ما هم مثل همیشه رسم و رسوم ازدواج زیاد بود و تجملات بیداد میکرد ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم ، خریدمان یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت و شلوار برای مرتضی چیز دیگری لازم نمیدانستیم . به حرف و حدیث ها ، رسم و رسوم هم کاری نداشتیم ، برای زندگی خودمان تصمیم میگرفتیم همین ها بود که زندگی را زیبا میکرد 

برگرفته از کتاب بانوی ماه 

پ.ن: شهادتت مبارک سید 

این پست از طرف بسیجی گمنام برای سید 

+ جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۰۳ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

چند وقتی هست که سریال حضرت یوسف داره پخش میشه قصه به اینجا رسید که سلیمان یوسف را برای فروش می برد (من از روی فیلم میگم ...) اما قبلش 

1. اب چاه بخاطر یوسف شیرین شده است

2. دستی که به یوسف سیلی میزند خشک میشود

3.پیرمردی در حال مرگ هست ولی بخاطر دعای یوسف از مرگ نجات پیدا میکند

4. باران میگیرد

5.سلیمان سود زیادی میکند

قصه تمام میشود .... سلیمان ماجرا را میفهمد اما دیر شده است 

پ.ن: 

قصه ما و سلیمان یکیست منتظر ارباب هستیم اما یادمان میرود که 

مشهد بودیم ، کربلا بودیم ، روضه حضرت زهرا رفتیم ، برای جدش به سینه زدیم 

او پای ما را اینجاها باز کرد حال که تمام شده میفهیم بااو بودیم ولی 

 

ببخشید با شما دوستان نیستم با خودم هستم که هیچ استفاده نکردیم

+ جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۸ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

سلیمان اعمش گفت: من در کوفه همسایه ای داشتم که گاهی شب ها نزدش می رفتم وبا هم صحبت و اختلاط می کردیم، یک شب در میان صحبت ها اتفاقاً صحبت ازکربلا پیش آمد، من از او سؤال کردم که عقیده تو درباره ی زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام چیست؟
او گفت: زیارت حسین علیه السلام بدعت است و هر بدعتی گمراهی و ضلالت است و فرجام گمراهی نیز آتش جهنم است.
من خیلی ناراحت و خشمگین شدم و از نزد او برخاستم و با خود گفتم، وقتی سحر شد نزدش می روم و شمه ای از فضائل حضرت سیدالشهدا علیه السلام را برای او نقل می کنم و اگر او برعناد و انکارش اصرار ورزید، او را می کشم.
سلیمان گفت: وقتی که سحر شد، پشت در خانه اش آمدم و در را زدم ،همسرش پشت در آمد، شوهرش را خواستم، زن گفت: از اول شب به زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام رفته است. تعجب کنان از او خداحافظی کردم و به طرف کربلا رهسپار شدم با خود گفتم، اولاً زیارتی می کنم و ثانیاً دوستم را ببینم، وقتی که وارد حرم مطهر شدم دیدم، همسایه ام سربه سجده گذاشته است و پیوسته گریه می کند و از خدا طلب استغفار و توبه می کند! بعد از مدت زیادی سر از سجده برداشت و مرا دید، نزد او رفتم دیدم حالش منقلب است پس به او گفتم: ای مرد! تو دیروز می گفتی زیارت امام حسین علیه السلام بدعت است و هر بدعتی گمراهی است و فرجام گمراهی آتش دوزخ است، اما امروز می بینم برای زیارت آمدی.
گفت: ای سلیمان! مرا سرزنش نکن، زیرا من قائل به امامت و ولایت اهل بیت علیهم السلام نبودم تا اینکه امشب خوابم برد، و خوابی دیدم که به وحشت افتادم، گفتم :چه خوابی دیدی؟
گفت: در عالم خواب دیدم مردی جلیل القدر که نمی توانم وصف جمال و جلال را بیان کنم، اطراف او را جمعیتی احاطه کرده بودند و در جلوی او سواری بود و آن سوار تاجی برسرداشت و آن تاج دارای چهار رکن بود، و بر هر رکنی گوهری درخشنده نصب شده بود که تا مسافت ها راه را روشن می نمود.
به یکی ازخدمتگزاران آن حضرت گفتم: این آقا کیست؟
گفت: حضرت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند.
گفتم: آنکه درپیش روی اوست کیست؟
گفت: آقا امیرالمومنین علیه السلام وصی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند.
بعد نگاه کردم دیدم، ناقه ای از نور پیدا شد و برآن ناقه هودجی از نور بود و ناقه در میان زمین و آسمان پرواز می کرد.
پرسیدم: این ناقه ازکیست؟
گفت: ازحضرت خدیجه کبری سلام الله علیها و حضرت فاطمه سلام الله علیها است.
پرسیدم: این جوان کیست؟
گفت: حضرت امام حسن علیه السلام هستند و همه ی آن ها برای زیارت مظلوم کربلا حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین علیه السلام می روند.
در این هنگام متوجه هودجی شدم و دیدم نوشته هایی از طرف آن برزمین پخش می شود، پرسیدم: این ها چیست؟
گفت: در این ها نوشته شده :
امان من النار لزوار الحسین علیه السلام لیله الجمعه.
کسانی که در شب جمعه بر زیارت امام حسین علیه السلام می آیند از آتش جهنم درامان هستند.
من می خواستم یکی از آن ها بردارم، او گفت: تو می گفتی زیارت امام حسین علیه السلام بدعت است، این نوشته بدست تو نمی رسد مگر آن که با اعتقاد به فضیلت و شرافت به آن حضرت علیه السلام، ایشان را زیارت کنی.
باحالت جزع و گریه و ترس و وحشت از خواب بیدار شدم و درهمان ساعت به زیارت حضرت سیدالشهدااباعبدالله الحسین علیه السلام مشرف شدم، وتوبه کردم. ای سلیمان! به خدا سوگند! من ازقبر امام حسین علیه السلام جدا نمی شوم تا روح از بدنم جدا شود.

 

پ.ن: خیلی زیاد شد امشب ولی آقا اگر کربلا نیستم دلم آنجاست | اگر تونستید فایل را دانلود کنید قشنگه

 

از همین جا میگوئیم صلی الله علیک یا ابا عبدالله 

شما و خاندانتان همه  عادتکم الاحسان و سیجتکم الکرم

 

فطرس یادت نرود به آقــا بگویی امشب بنده ی گناهکار به تو سلام داد و گفت تو به خدا بگویی که او را ببخشد

 

دریافت

موضوع : خداحافظ ای برادر زینب | فصل وداع


حجم: 8.76 مگابایت

 

 

+ پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چقدر مگر می شودعقب افتاد از قافله شهدا،چقدر؟ گفته بودم که بایدکمتر بنویسم

اگر می خواهید دلیلش را بدانیم،بدانید باید درخود جستجو کنیم!

راستی پائین تر از درجه سرباز هم درجه ای هست؟

نقش خنده ی تلخی بر گونه ام می نشیند،آن سان که خود را افسر نامیدم در این جنگ

غافل از اینکه جنگ را هم سالهای سال است ، باخت کرده ام ....

برهانش قلمی است که در دست شهداست ولاغیر

شرمنده شهدا

 

 

موضوع: دائم تو مسیر مزار شهدا موندن

مدت: 6 دقیقه

+ پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۲ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

روزی زن عفیفه خوش صورتی از منزل خود درآمد که برود به حمام - معروف به حمام «منجاب» -.

پس راه حمام را پیدا نکرد، و از راه رفتن خسته شد، این مرد را بر درِ منزلی دید، از او پرسید که: حمام مَنْجاب کجا است؟
او اشاره کرد به منزل خود و گفت: حمام این است، آن زن به خیال حمام، داخل خانه آن مرد شد.
آن مرد فورا در را بر روی او بست و عزم کرد که با او زنا کند.
آن زن بیچاره دانست که گرفتار شده و چاره‌ای ندارد جز آنکه به تدبیر، خود را از چنگ او خلاص کند.
لا جرم اظهار کرد کمال رغبت و سرور خود را به این کار، و آنکه من چون بدنم کثیف و بدبو است که می‌خواستم به جهت آن به حمّام بروم، خوب است که یک مقدار عطر و بوی خوش برای من بگیری که من خود را برای تو خوشبو کنم و قدری هم طعام حاضر کنی که با هم طعامی بخوریم، و زود بیایی که من مشتاق توام.
آن مرد چون کثرت رغبت آن زن را به خود دید مطمئن شده، او را در خانه گذاشت و بیرون شد برای گرفتن عطر و طعام.
چون آن مرد پا از خانه بیرون گذاشت، آن زن از خانه بیرون رفت و خود را خلاص کرد.
چون مرد برگشت زن را ندید و بجز حسرت چیزی عاید او نشد؛ الحال که آن مرد در حال احْتضار است در فکر آن زن افتاده و قصه آن روز را در شعر، عوض کلمه شهادت می‌خواند.

 

یا رُبَّ قائِلَةٍ یَوماً وَ قَد تَعِبَت 
اَیْنَ الطَّریقُ اِلی حَمّامِ مَنجابٍ

پ.ن: 

شهید حسین خرازی:
گاهی یک نگاه حرام ، شهادت را برای کسی که لیاقت شهادت دارد،
سال ها عقب می اندازد؛
چه برسد به کسی که هنوز لایق شهادت بودن را نشان نداده است...

 

داستان بالا گاهی وقتا خودم هستم که اراده میکنم یک گناهی بکنم و میگم خدایا فکر به گناه که طوری نیست اما الان فهمیدم که نه حتی فکرش هم ادمو به بیراهه میبره 

 

دوستان حلال کنید تمام

+ پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

فضای بسی غمگین بر وبسایت حاکم بود ناگهان در گشت و گذاری در سیستم به خنده های رهبرم افتاد برای شما هم میذارم امیدوارم لذت ببرید

 

 


دریافت 

موضوع: شعر فناوری و به روز شدن
مدت زمان: 2 دقیقه 14 ثانیه

 


دریافت


مدت زمان: 1 دقیقه 45 ثانیه

 


دریافت

موضوع: شعر خوانی مشهدی
مدت زمان: 2 دقیقه 25 ثانیه

پ.ن:مجنون خنده هایت هستم یابن فاطمه(س) آقا جون ::: با خنده ی خود به درد ما خاتمه ای....

+ چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۱ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

شاگرد فضیل بن عیاض هنگام مردنش فضیل بر او وارد شد و نزد سرش نشست و سوره یس خواند.

شاگرد گفت:ای استاد قرآن نخوان فضیل ساکت شد سپس او را تلقین کرد و گفت بگو «لا اله الا الله» 

شاگرد گفت این کلمه را نمی گویم چون از آن بیزارم و بر همین حال مرد.فضیل سخت غمگین شده به خانه خود رفت و بیرون نشد. سپس در خواب شاگرد را دید که در عذاب است. 

از او پرسید به چه سبب بی ایمان مردی و معرفت از تو گرفته شد با اینکه داناترین شاگردان من بودی؟ گفت به سه چیز:

اول آنها سخن چینی،

دوم حسد چون با اصحابم حسادت داشتم،

سوم بیماری داشتم  به طبیب مراجعه کردم او دستور داد که در هر سال قدحی از شراب بخور و اگر نخوری آن مرض می ماند و من هر ساله قدحی از شراب می نوشیدم.

پ.ن:

و اگر از هرکاری توبه کنی باشد که خداوند توبه را قبول بفرمائید

 

ایت الله مجتهدی: گفتم به پیری رسم و توبه کنم
دریافت : مدت زمان 45 ثانیه 

+ چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۵۹ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

چند مدت پیش پستی در وبلاگhttp://molazemaneharam313.blog.ir تحت عنوان ختم قرآن مشاهده کردم...

جزء هایی را برای خودم  و یکی از دوستان رزرو کردم...

امروز سراغ همان پست رفتم ببینم ختم تکمیل شده یا نه ولی متاسفانه...

 هنوز جزء های آن تکمیل نشده...

جالبه یک سری پست های بی محتوا بازدید های آنچنانی دارند اما این پست چرا اینقدر غریب افتاده...

چه بچه مسلمان هایی هستیم ما؟؟؟؟!!!!!

عجله کنید جزء های خالی را پر کنید ببینم...:(

می توانید هر چند صفحه هم که برایتان مقدور است رزرو کنید...

برای شرکت در ختم قرآن روی نوشته زیر یا اینجا کلیک کنید تا وارد وبلاگ مورد نظر شوید. عجله کنید لطفا...

طرح ختم قران مجید به نیت شهدای مدافع حرم (حتما شرکت کنید)

+ سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

اومدم یه سری حرف های روبزنم که خیلی هامون میدونیم ولی ازش غافل هستیم اولین هم خودم این ها را واسه تذکر خودم اینجا مینویسم امیدوارم که استفاده کنیم 

 

حضرت ابوذر غفارى رضى الله عنه به مکه معظمه مشرف شده نزد در کعبه ایستاد و به مردمى که براى حج از اطراف عالم آمده بودند و در مسجد الحرام جمع گشته بودند فرمود:
ایها الناس منم جندب بن سکن غفارى ، منم خیر خواه شما و مهربان بر شما، به سوى من آیید و به مردمى که دور او جمع شدند فرمود: اى مردم هر گاه یکى از شما اراده کند به سفرى برود هر آینه از زاد و توشه براى خود به حدى که در آن سفر لازم دارد بردارد و چاره اى از آن ندارد، پس هر گاه چنین است ، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه براى آن ، پس مردى برخاست و گفت : پس ما را راهنمایى کن اى ابوذر. فرمود:

" حجی را برای امور مهمه بجای آور ، روزی را برای سختی قیامت روزه بدار ، ودر تاریکی – نیمه – شب نمازی برای نجات از وحشت قبر بگذار "

و حضرت امام حسن مجتبى (ع) در موقع ارتحال خود به جنادة بن ابى امیه فرمود:

" مهیای سفر آخرت شو و توشه آن سفر را پیش از رسیدن اجل تحصیل نما " 

بلکه چون سفرت آخرت سفرى است بعید و هولناک و منزلهاى سخت و عقبات شدیده و جاهاى دشوار دارد محتاج است به زاد و توشه بسیارى که باید آنى از آن غفلت ننمود و شب و روز در فکر آن بود. چنانکه روایت شده که حضرت امیرالمؤ منین (ع) در هر شب هنگامى که مردم به خوابگاه خود مى رفتند صداى نازنینش به حدى بلند مى شد که صداى آن حضرت را تمام اهل مسجد و کسانى که همسایه مسجد بودند مى شنیدند و مى فرمود :

" آماده شوید و اسباب سفر خود را مهیا کنید، خدا شما را رحمت کند، همانا منادى مرگ نداى ((الرحیل )) در میان شما بلند کرده پس توقف خود را در دنیا و بیرون از دنیا در حالى که با خود زاد و توشه اى از اعمال صالحه دارید کم کنید به درستى که در جلو شما گردنه هاى ناهموارى است یعنى جاهاى بسیار دشوار و منزلهاى هولناک است که باید از آنها عبور کنید و چاره اى هم ندارید  " 

پ.ن:

مرگ از آنچه تصور میکنیم به ما نزدیکتر است

 

+ سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۲۸ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

ادامه پست قبلی 

عصمت عام : شامل تمامی افراد است سلمان ، ابوذر ، .... ، ایت الله بهجت ، امام ،رهبر ، شما و من 

آیت الله بهجت فرمودند: من هیچ گاه نامحرم ندیدم هر گاه زمینه ای فراهم میشد خدا ان را میپوشاند

 

فرد خوب را فقط برای عملکرد خوبی که داشته مثلا ( قهرمانی که اخلاقش خوب بوده ) همه دوست دارند عصمت میتواند چند حالت داشته باشد عصمت از یک گناه ، دو گناه ، چندگناه یک روز از یک گناه معصوم هستیم روز دیگر نه « به عبارتی یک روز هست یک روز نیست »

 

رهبر و عصمت ایشان و دلیل های ما:

1. رهبر هم عصمت عام دارد که اگر نداشتند و کار اشتباهی میکردند از کار برکنار میشدند مانند امام جماعت مسجد که کار بدی بکند

2. رهبر اگر عصمت نداشت سران فتنه تمام دنیا را با اسنادشان پر میکردند ...

3. رهبر اگر عصمت نداشت دشمن های ما ساکت نبودند و برای تهدیدهای ایشان جوابی داشتند

4. رهبر از دید شما سرتا پا خطا شما یک نفر را به جای او بیاورید ... ( رجوع شود به حرف های بزرگان ایت الله حسن زاده املی ، ایت الله بهجت و ایت الله نوری همدانی در مورد حضرت آقا)

5.داخل فطرت پاک کسی را پیدا نمیکنید که کینه ی از اقا به دل داشته باشد اما بغض دشمن جداست ( رجوع شود به ایجاد کینه ی حضرت علی در دل بچه های شام)

6.چند سال از انقلاب میگذرد اگر هرسال یک اتفاق مهم افتاده باشد تنها کسی که موفق شده از این امتحانات پیروز بیاید رهبر بوده ( حمله امریکا به صدام ، حوادث منا و....)

 

مشکل ما: میخواهیم رهبر مانند ما فکر کند درحالی که فراموش کردیم که ما باید پیرو رهبر باشیم 

 

پ.ن: یاده حرف های مردمانی افتادم که در راه کربلا امام حسین را به گمان خودشان راهنمایی میکردن ولی یادشان نبود ک انها باید گوش به فرمان اقا باشند

 

زنده باشیم در مورد مرگ میخواهیم بنویسیم ببخشید در حضور شما اساتید حرفی زدم

+ دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۱ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

خیلی ها را دیدم میگن شما ها شورشو دراوردید میگید اقا معصوم هست جمع کنید خودتونو معصوم فقط 14 معصوم اقا هم یکی مثل ماست اونم هم خطا میکنه ولی دیگه صبر نمیکنه جوابش روبشنوه و باعث میشه که این پست اینجا گفته بشه 

 

عصمت : عصمت دو نوع داره عصمت عام و عصمت خاص 

 

عصمت خاص : مخصوص 14 معصوم بوده و کسی دیگر در این وادی راه پیدا نکرده و این عصمت سه شاخصه دارد 

1. عصمت از هرگونه خطا و یا بهتر از هرگونه فکر خطا و لغزش 

2.عصمت در ابلاغ پیام آنها عین پیام خدا را به جامعه تحویل میدهند حرفشان حرف اخر است و نمیتوان به ان چیزی را اضافه کرد 

3. در قران امده است معصوم از پلیدی پاک است و معصوم از هرگون پلیدی پاک است 

حضرت زینب با اینکه فرزند امام علی است ولی معصوم نیست ایشان همیشه نقل از معصوم کردند و هیچگاه حرفی از خودشان نمیزند

بارها دیده ایم که فرمودند سلمان از ما اهل بیت است ولی سلمان هم معصوم نیست 

 

پ.ن: ادامه دارد....

+ دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۵۹ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

سلام 

باز اومدم یکم حرف بزنم و برم ببخشید باز پیش شما دوستان دارم حرف میزنم

پست های قبلی گفتم من و جامعه در غفلت هستیم ولی دوای درد غفلت بیداری است 

 

در سوره آل عمران آیه ی 17 اشاره به صفات اهل بهشت دارد 

1. صبر در برابر گناه و مشکلات

2.راستگویی

3.تواضع در برابر خدا

4.استغفار در سحر 

5.انفاق در راه خدا

 

پی نوشت : برای رهایی از دست شیاطین فقط کافیست 

ذکر خدا را زیاد گفت 

از ترس خدا اشک بریزیم

در سحر استغفار کنیم 

+ دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۵۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِیِّکَ فِی إِظْهَارِ عَدْلِکَ فِی عِبَادِکَ وَ قَتْلِ أَعْدَائِکَ فِی بِلادِکَ

بارالها از تو میخواهم ظهور پیشوای عادل را نصیب‌مان فرمایی ؛ ای خدای به حقّ، و پروردگار جهانیان ؛ این دعا را اجابت کن . خدایا از درگاهت می‌خواهیم که به ولیّت اجازه دهی تا عدلت را در میان خلقت آشکار نماید،و دشمنانت را در سرزمین‌هایت هلاک گرداند 

پ.ن » دعای قنوت نماز مغرب 

یاده حرم امام رضا افتادم و این دعا

+ جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۲۶ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

شیخ بهائی فرمودند:

هر انسان شش سفر دارد 

1.سفر از عـــدم به صلب پدر

2.سفر به رحــم مـــادر 

3.سفر به دنیـــــــا

4.سفربه عالم قبر

5.سفر به محشــــر

6.سفر به بهشت و جهنم

پ.ن: غافل از مسافر بودن (بازگشت به پست قبلی ) یعنی همین

یعنی نیستی میایی میری و میمونی حالا چیکار کردی واسه اونجا

شکر خدا که محبت حسین در دلم هنوز هست 

این محبت را خدا نگیر از ما

+ جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۱۷ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

درد جامعه امروز غفلت است ( من هم خودم غافل هستم ) برای همین امروز این پست را میخام بنویسم هر چند مثل باقی دوستان نمیتونم خوب بنویسم

 

دیشب شب جمعه بود و یادمه یکی از دوستان توصیه کردن که سوره کهف را بخوانیم ( چه سوره ی) 

 

آیه 28 این سوره اشاره میکند به درد ما غفلت  : و  لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هویه و کان امره فرطا 

دو تا نتیجه غفلت : 1. هواپرست شدن 2. افراط در هر کاری  

اما غفلت چندتا بخش داره 

1. غفلت از مراقبه الهی 

2.غفلت از مسافر بودن

3.غفلت از آخرت

4.غفلت از آیات الهی

5.غفلت از شیاطین درون و بیرون

 

پ.ن:

خودم غافل هستم و این رو خوب متوجه شدم

و همگی شما استاد بنده هستید ببخشید زیاد حرف زدم به قول خانم طلبه کاش عامل باشیم نه فقط سخنور

 

+ جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۱۶ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

برادر شهید والامقام قربانعلی بیگی دعوت حق رالبیک گفت وبه دیدارحق شتافت.پیکرایشان امروز بردوش امت شهید پرور وردنجان تشییع وبه خاک سپرده شد.

 

پ.ن : خانواده های شهدا به دیدار شهدایشان میروند و ما همچنان در این دنیا مشغول 

زیادند مشغولان دنیا

کمند عقبی جویان

نایبند مولاخواهان

+ پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۳۳ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

پیامبر فرمودند:

کُلِّ بَنِی اُنثى عصْبَتُهم لاَبیهِمْ ماخَلا وُلْد فاطِمَه

تمام فرزندان یک مادر، به فامیل پدری منتسب هستند، مگر فرزندان فاطمه که به من منتسب هستند

پ.ن: فاطمه آمد تا

 علی ، حیدرشود، کرارشود

وفاطمه آمد تا 

سیب سرخ مصطفی

گل خوشبوی محمدی

یاس علی

فرشته آسمانی شود

و فاطمه آمد تا...

اسلام نفس بگیرد

علی دلاوری آغازکند

وشیعه ...

ازلبختد فاطمه

شکوفا شود

غلامرضا شهریاری

ولادت حضرت زهرا مبارک

+ چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

فاطمه از زبان امام امیرالمؤمنین(ع) :

 

حضرت علی(ع) در پاسخ به ادعاهای بی ‏اساس معاویه مبنی بر فضایل امویان در نامه‏ های می‏نویسد: «... دو سید جوانان اهل بهشت از ماست و«صبیة النار» از شماست، کودکانی که نصیب آنان آتش گردید. بهترین زنان جهان از ماست. و «حمالة‏الحطب‏» آن که هیزم کشد برای دوزخیان از شماست. این فضلیت‏ ها از ماست و آن فضیلت ‏ها از شماست...»

در شعری که به ایشان منسوب است، می‏فرماید: «من به فاطمه و فرزندانش مباهات می‏کنم! آن گاه به رسول خدا(ص) افتخار می‏کنم در آن هنگام که فاطمه را به همسری من درآورد.»

شخصیت والایی چون حضرت علی(ع) به همسری بانوی جهان افتخار می‏کند و همسری با او را ملاک برتری خود و شایستگی‏اش بر رهبری اسلام می‏ داند.

+ سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۳۷ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام
باز نویسی قالب توسط گروه فرهنگی سردار هور