بسم الله الرحمن الرحیم
مولــــــایم !
به راه افتاده ی در میان جمعیت ، احساس میکنی که تنها هستی و نیازمند دستی مهربان تا جانت را نوازش کند . هر چند زیر لب خود قسمتی از کلام جدت مولای بیان را زمزمه میکنی و می گویی « لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ »*
آقایــم هیچ میدانی ؟؟
سایه ترس ، آرام آرام نزدیکم می شود تا بر وجودت بنشیند . میدانی ولی باز میگویم شوق دیدارت آرام و قرار مرا گرفته است و من همه جا زمزمه میکنم « هَلْ إِلَیْکَ یَابْنَ أَحْمَدَ سَبیلٌ فَتُلْقى »*
و شاعر حس مرا قشنگتر از خودم توصیف کرده
همه هســـــت آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
پ.ن:
* در مسیر هدایت از اندک بودن رهروان ، بیمی به خود راه ندهید/ نهج البلاغه ، خطبه 192
*ای فرزند پیامبر ! آیــا راهی برای دیدار تو هست ؟؟