خلاصه آمار

۱۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یاران امام حسین» ثبت شده است



«مجمع» پسر «عبدالله بن مجمع بن مالک بن ایاس بن عبد مناة بن سعد» است. پدر مجمع، یعنی «عبدالله» از اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده است.  اما «مجمع» را از تابعین و یاران امام علی علیه‌السلام دانسته‌اند. «مجمع» و پسرش «عائذ» از اهالی کوفه‌اند. او هنگامی که با خبر شد سفیر امام «قیس بن مسهر صیداوی» به شهادت رسیده و امام حسین علیه‌السلام در کربلا در محاصره است، به اتفاق گروهی چند تن از اهالی کوفه چون «عمرو بن خالد صیداوی»، «سعد» غلام او «جناده بن حرث»، و غلام «نافع بن هلال» از کوفه خارج و رهسپار کربلا شد تا این که در محلی به نام «عذیب الهجانات» به امام حسین علیه‌السلام ملحق شد.گزارش ابومخنف بدین گونه است: هنگامی که مجمع امام را ملاقات کرد، آن حضرت از وضع مردم آنجا پرسیدند، او در پاسخ گفت: «اشراف کوفه با رشوه‌های کلان خریداری شده‌اند و همیان‌های آنها پر شده، محبت آنها به آن رشوه‌ها تمایل یافته، و خیرخواهی آنها به آن سمت، خالص شده، پس دیگر مردم (غیر اشراف) دلشان به سوی شماست، ولی فردا شمشیرهایشان به سوی شما آخته است». امام فرمود: «از رسولی که به سوی شما فرستادم چه خبر؟» مجمع گفت: «منظورتان کیست؟» امام فرمود: «قیس بن مسهر»، مجمع گفت: «بله، او را حصین بن تمیم دستگیر کرد...».آری، بنابر نقل تاریخ‌نگاران و مقتل‌نویسان «مجمع» و هم‌پیمانانش در یاری امام هیچ تردید نکردند و در جمع انصار حسین تا روز شهادت (عاشورا) همگی به عهد خود پایدار ماندند. «مجمع» در زیارت ناحیه مقدسه نیز مورد سلام واقع شده است. 

+ سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«جابر» پسر «حارث سلمانی» دیگر شهید کربلاست. پیش از این اشاره شد که «جابر» از همراهان «عمرو بن خالد صیداوی» و «مجمع» است که به امام حسین علیه‌السلام ملحق شده‌اند.درباره نحوه شهادت جابر گذشت که عده‌ای از یاران با همدیگر به طرف دشمن حمله کردند و مورد حمایت عباس علی علیه‌السلام قرار گرفتند.

+ سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۴ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«سعد» غلام «عمرو بن خالد صیداوی» بود. او مردی با شرافت و دارای همتی بلند بود که «عمرو» را با عده‌ای دیگر از یاران از کوفه تا رسیدن به امام حسین علیه‌السلام همراهی کرد. «سعد» نیز چون «عمر» از اهالی کوفه بود.«سعد» همراه با «عمرو» و دیگران که همراه آمده بودند، وارد میدان شد و به شهادت رسید. پیش از این درباره نحوه شهادت مولای سعد - عمرو - سخن گفته‌ایم که تکرار آن پرهیز می‌کنیم. سعد در زیارت ناحیه مقدسه با عنوان سعید مورد سلام امام علیه‌السلام واقع شده است.

+ سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«جنادة» پسر «حرث» است که او از مشاهیر شیعه و از اهالی کوفه است. او از صحابه امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود و در کوفه به همراهی مسلم دست به قیام زد. او دریافت امام حسین علیه‌السلام تنها شده است. از کوفه به همراهی عده‌ای چون «عمرو بن خالد صیداوی» به سوی امام علیه‌السلام حرکت کرد تا این که در «عذیب الهجانات» به امام ملحق شد. حر مانع الحاق آنها به امام شد، اما امام علیه‌السلام آنها را از خود دانستند و با حر برخورد کردند. جنادة در روز عاشورا بر سایر شهدا پیشی گرفت و در حمله‌ای با عده‌ای از یاران، صفوف اهل کوفه را از هم گسست. حضرت عباس بن علی علیه‌السلام به یاری آنها شتافت و آنها از دست دشمن خلاصی یافتند؛ اما آنها مایل نبودند که سالم برگردند و دشمن را نظاره کنند؛ این بود که همگی در یک محلی با دشمن درگیر شدند و به شهادت رسیدند. سلام خدا بر همه آنها باد. شیخ طوسی رحمه الله ایشان را از شهدای کربلا و صحابه امام حسین علیه‌السلام دانسته‌اند. 

+ يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«عمرو» فرزند «خالد» است که چون «حبیب بن مظاهر» و نیز «قیس بن مسهر» از قبیله«بنی‌اسد» بوده است. عمرو از مردان شریف اهل کوفه بوده است. او مردی دوستدار اهل بیت علیهم‌السلام بود که پیش از آن در کوفه همراه «مسلم» قیام کرد تا این که اهل کوفه به سفیر امام خیانت کردند. «عمرو» چاره‌ای جز رفتن به پناهگاهی امن نداشت؛ هنگامی که خبر شهادت «قیس بن مسهر» به گوش او رسید و مطلع شد که اباعبدالله علیه‌السلام به «حاجر» رسیده است، به آن سمت حرکت کرد. در این سفر عده‌ای چون «سعد» غلام او و «مجمع العائذی» و نیز پسرش، و «جابر بن حارث سلمانی» و غلام «نافع بجلی» را به همراه داشت. راهنمای اینان «طرماح بن عدی طائی» بود.

حضور در کربلا و شهادت عمرو  در ادامه مطلب

+ يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«عبدالرحمن» برادر «عبدالله» و دیگر فرزند عروه است. «عبدالرحمن» چون برادرش «عبدالله» از شیعیان و ارادتمندان امام علی علیه‌السلام و از بزرگان قبیله «بنی‌غفار» بوده است.

این دو برادر، به خدمت امام آمدند و از نزدیک شدن سپاه «عمر سعد» به اردوگاه امام، حضرت را مطلع ساخته و خود در برابر امام در حالی که یکی می‌جنگید و دیگری او را حمایت می‌کرد و کار را تمام می‌کرد به مقابله با دشمن پرداختند تا سرانجام به فوز شهادت نائل آمدند. او چون برادر شجاعش در زیارت رجبیه و نیز ناحیه مقدسه مورد سلام واقع شده است: «السلام علی عبدالله و عبدالرحمن ابنی عروة بن حراق الغفاریین».در حین مبارزه، این دو برادر این گونه دشمن را مورد خطاب قرار می‌داده‌اند: «قد علمت حقا بنو غفار و خندف بعد بنی نزارلنضربن معشر الفجار بکل عصب صارم بتاریا قوم ذودوا عن بنی الاطهار بالمشر فی و العنا الخطار» درسی که می‌توان گرفت: تا پای جان باید، در حفظ شخص و شخصیت امام کوشا بود.

+ يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«عبدالله» فرزند «عروة» بوده که او فرزند «حراق» و از قبیله «بنی‌غفار» است. «عبدالله» از شیعیان امام علی علیه‌السلام و از بزرگان قوم خود به شمار می‌آمده است. جد ایشان حراق از اصحاب حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوده که در سه جنگ (صفین، جمل و نهروان) شرکت داشته است. ماجرای شهادت «عبدالله» بدین گونه است که عبدالله و برادرش در روز عاشورا نزد امام آمدند و گفتند: «ای اباعبدالله! سلام ما بر شما باد، دشمن به شما نزدیک شده درحالی  که دوست داریم در کنار شما بجنگیم، دشمن را از شما دور کنیم و مانع آنها بشویم» امام فرمود: «آفرین بر شما، نزدیک شوید». آن دو نزدیک شدند و با دشمن جنگ سختی کردند و به شهادت رسیدند. سروی شهادت عبدالله را در حمله نخستین دانسته است. .در زیارت ناحیه آمده «السلام علی عبدالله و... ابنی عروة بن حراق الغفاریین؛ سلام بر عبدالله و... دو پسران عروه پسر حراق غفاری»

+ يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«سیف» فرزند «حارث» فرزند «سریع» از قبیله همدان است. او به همراه برادر مادری خود «مالک بن عبد بن سریع» که پسر عموی او نیز بود در کربلا حضور یافت و در حمایت از امام و اهداف زنده او به شهادت رسید.پیش از ورود به میدان نبرد، او و پسر عمویش «مالک» متوجه امام حسین علیه‌السلام شدند و عرض کردند: «السلام علیک یابن رسول الله؛ ای پسر پیامبر! سلام بر تو باد» امام در پاسخ فرمود: «و علیکما السلام و رحمة الله؛ بر هر دوی شما سلام و رحمت الهی باد» این یاور فداکار در «زیارت رجبیه» و در زیارت ناحیه مقدسه مورد سلام امام واقع شده‌اند. .ابومخنف حادثه‌ای را نقل فرموده که خواندنی است: این دو برادر (سیف و مالک) در خدمت امام بودند. به ناگاه «حنظلة بن سعد» پیشی گرفت و به موعظه قوم پرداخت و جنگید تا به شهادت رسید. در این هنگام بود که این دو مرد از دیگران پیشی گرفتند و به خدمت امام آمدند و اذن نبرد گرفتند. پس از آن، هر کدام از دیگری حمایت می‌کرد و هوادار او می‌بود تا این که هر دو به شهادت رسیدند. .درسی که می‌توان گرفت: مؤمنان دو گونه‌اند: برخی امام را برای منافع خود می‌خواهند و برخی خود و تمام هستی خویش را برای امام می‌خواهند. گروه اول، خودپرستانی‌اند که از امام و دینشان برای خود و دنیای خویش سرمایه می‌اندوزند، ولی گروه دوم، بحق مسلمان‌اند و امام را پیشوا و رهبر واقعی خود دانسته‌اند. و از این راه، اهل ولایت و معرفت‌اند.

+ يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«مالک» پسر «عبدالله» فرزند «سریع» برادر مادری «سیف بن الحارث» است. در واقع مالک با سیف عمو نیز بوده است. و هر دو از تیره همدان بوده‌اند. هنگامی که این دو برادر به خدمت امام مشرف شدند، شبیب که غلام آنها بود نیز همراه آنها به اردوگاه امام آمد و در روز عاشورا، این دو یار دلاور قدم پیش نهادند و در محضر امام سخت گریستند. حضرت علت گریه آنان را جویا شد و فرمود: «ای پسران برادرانم! چه چیز شما را به گریه آورده است؟ پس به خدا قسم، پس از ساعتی هر دوی شما چشمتان روشن خواهد شد». آن دو در پاسخ گفتند: «خداوند ما را فدای شما کند، نه به خدا قسم ما برای خود گریه نمی‌کنیم. گریه ما بدین سبب است که این گونه گرفتاری‌ها بر شما وارد می‌شود، در حالی که ما قادر به رساندن هیچ نفعی به شما نیستیم». امام علیه‌السلام فرمود: «ای دو  پسر عمو! خداوند به سبب مواسات و خیرخواهی شما بهترین پاداش اهل تقوی را به شما عنایت فرماید». امام حسین علیه‌السلام هر دو یار را دعا کرده بود. آنها در کنار امام به جهاد پرداختند، تا این که پس از مبارزه‌ای سخت به مقام شهادت نائل آمدند. این دو دلاور در زیارت ناحیه مقدسه مورد درود و سلام واقع شده‌اند. 

+ يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۹ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«ام وهب» دختر «عبدالله» و همسر «عبدالله بن عمیر الکلبی» و مادر «وهب نمریه قاسطیه» است. او وارد معرکه جنگ شد، در حالی که به شوهر خود می‌گفت: «پدر و مادرم فدای تو، آری، تو ای مرد در راه پاکان نسل محمد صلی الله علیه و آله و سلم مبارزه کن» عبدالله، - شوهر او - هر چه کرد تا همسرش را به خیمه برگرداند موفق نشد. آن زن پیراهن همسرش را می‌کشید و می‌گفت: «انی لن ادعک دون ان الموت معک؛ تو را رها نمی‌کنم تا با تو کشته شوم» امام با مشاهده او فرمود: «از خاندان پیامبرتان جزای خیر بینید، به خیمه برگرد چون بر زنان و بانوان جهاد نیست» پس او به جانب خیمه‌گاه بازگشت. .روز عاشورا پس از حمله شمر و یارانش به جانب چپ سپاه امام، «عبدالله بن عمیر کلبی» به اسارت گرفته شد و به شهادت رسید. بعد از شهادت وی ناگهان همسر باوفایش، ام‌وهب خود را به بالین او رسانید و در کنار او نشست. خون از صورت او برگرفت و این گونه می‌گفت: «هنیئا لک الجنة، اسأل الله الذی رزقک الجنة ان یصحبنی معک؛ بهشت بر تو گوارا باد، از خداوندی که بهشت را روزی تو گردانید طلب می‌کنم مرا همنشین با تو قرار دهد».

+ يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۷ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«عبدالله» فرزند «عمیر» از قبیله «بنی‌علیم» است. «ابومخنف» می‌گوید ابوجناب به من گزارش کرد که «عبدالله بن عمیر» از ما بود. او پیش از این به کوفه آمده بود، و نزدیک چاه «جعد» از همدان سکنی گزیده بود. همسری داشت از «نمر بن قاصد» که او را «ام‌وهب» دختر «عبد» می‌نامیدند. علامه مجلسی رحمه الله می‌گوید: روایتی دیده‌ام که در آن این گونه گزارش شده: «جناب وهب پیش از این نصرانی بود. او به همراه مادرش به دست حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام اسلام آورده بود».او مردی شریف و شجاع بود در بین قوم خود با قامتی بلند و بازوانی پرتوان و مهارتی در رزم بود. او از شیعیان مخلص و شجاع حسین علیه‌السلام به شمار آمده است. او پیش از آن، در کوفه ساکن بود ولی هنگامی که لشکر «ابن‌زیاد» از کوفه برای جنگ با امام حسین علیه‌السلام عازم کربلا شد، او نیز به اتفاق همسر خود رهسپار کربلا شد و توفیق یافت به سپاه امام ملحق شود. 

حرکت به سمت امام ، مبارزه و شهادت در ادامه مطلب

+ يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

پس از شهادت «عمرو»، دشمن سر جدا شده او را به سمت امام حسین علیه‌السلام پرتاب کرد. مادرش «بحریه» دختر «مسعود خزرجی» سر نوجوانش را برداشت و خون از آن برگرفت و به طرف مردی که در نزدیکی او قرار داشت پرتاب کرد که ضربه سر، او را در جا کشت. پس از آن، این مادر شهید که همسر شهید نیز بود، به خیمه‌گاه بازگشت و ستون خیمه را از جای کند و این اشعار را می‌خواند:«انی عجوز فی النساء ضعیفة خاویة بالیة نحیفةاضربکم بضربة عنیفة دون بنی‌فاطمة الشریفة؛من در بین زنان، ضعیف، خرد شده، پوسیده، و لاغرم. اما شما را در راه حمایت فرزندان فاطمه گرامی، ضربتی سخت می‌زنم».پس از آن، تیرک خیمه را به جانب لشکر «ابن‌سعد» پرتاب کرد و دو نفر را مورد  اصابت قرار داد. امام علیه‌السلام آن زن را به خیمه‌گاه باز گرداند.  .درسی که می‌توان گرفت: شوهر بحریه گفت وفای به عهد و پیمان را به وارث خویش ارث می‌نهم. وفای به عهد، پس از فرزندش «عمرو بن جنادة» به وارث دیگرش «بحریه» رسید. در حمایت از مقام رفیع اسلام، امام و ولایت، مرد و زن و بزرگ و کوچک برابرند و هر کس در حد توان خویش، موظف به دفاع از این حریم است. البته این، مستلزم شعور و معرفتی بالاست تا انسان به عرصه‌های جهاد و جانبازی راه یابد.

+ يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«عمرو» فرزند «جناده» شهید کربلا است. او در حالی که عمری بیش از یازده سال نداشت، پس از شهادت پدرش به خدمت امام آمد تا اذن جهاد بگیرد. حضرت او را اذن میدان نداد و فرمود: «پدر این نوجوان در اولین حمله کشته شده است. شاید مادرش کشته شدن او را خوش نداشته باشد». نوجوان گفت: «البته مادرم مرا به جهاد امر کرده است». پس از آن امام به او اجازه جنگیدن داد. او در هنگام ورود به میدان این بیت را ترنم می‌کرد:«امیری حسین و نعم الامیر سرور فؤاد البشیر النذیرعلی و فاطمه والده و هل تعلمون له من نظیر . سالارم حسین است و چه نیک امیری، که نشاط دل پیامبر و مژده‌دهنده (به سعادت) و بیم‌دهنده (از انحراف و دوری از حق) است. علی و فاطمه پدر و مادر اویند و آیا مانند او کسی را می‌شناسید؟» پس از اجازه امام «عمرو» بی‌درنگ به میدان رفت و پس از کارزاری نه چندان طولانی به شهادت رسید. این نوجوان نیز همراه پدرش در زیارت ناحیه مقدسه مورد سلام امام است: «السلام علی جنادة بن کعب الانصاری الخزرجی، و ابنه عمرو بن جناده؛ سلام بر جناده پسر کعب انصاری خزرجی و فرزندش عمرو پسر جناده».درسی که می‌توان گرفت: این نوجوان یازده ساله سرمشق خوبی برای نونهالان ماست تا که از همه چیز خود در راه احیای دین حق بگذرند.

+ يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۲ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

وقتی «سیف» پسر «حرث» و «مالک» پسر «عبدالله» به امام حسین علیه‌السلام ملحق شدند، «شبیب» غلام حرث هم آنها را همراهی می‌کرد. ایشان مردی شجاع و جنگاور بود.ابن‌شهر آشوب گزارش کرده که شبیب در حمله نخستین به شهادت رسیده است. هنگام آن پیش از ظهر روز دهم محرم که همراه جمعی از یاران امام به شهادت رسید. 

+ چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۸ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«حارث» پسر «نبهان» بود. «نهبان» خود غلام «حمزه سید الشهداء» عموی پیامبراسلام وسواری شجاع بود. «حرث» پسر نبهان به حضرت علی علیه‌السلام پیوسته بود. سپس امام مجتبی را همراهی کرده و نیز با امام حسین علیه‌السلام به کربلا آمده بود.  در حمله نخستین در راه امام حسین علیه‌السلام و اهداف او به فوز شهادت نائل آمد. 

+ چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۶ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«حبشی» فرزند «قیس بن سلمه» فرزند «طریف» پسر «ابان بن سلمه» از «آل همدان» بوده است. حبشی از کسانی است که در ایامی که هنوز درگیری پیش نیامده بود، به امام حسین علیه‌السلام ملحق شد. به نقل از سماوی، «ابن‌حجر عسقلانی» او را از شهیدان همراه حضرت اباعبدالله الحسین دانسته است. 

+ چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«نصر» فرزند «ابی‌نیزر» و غلام امام علی علیه‌السلام است. برخی از مورخان «ابی‌نیزر» را از نوادگان پادشاهان عجم دانشته‌اند که به رسول خدا صلی الله علیه و آله هدیه داده شده و پس از آن، به امیرالمؤمنین رسیده است. پدر نصر، «ابی‌نیزر» بوده است. او در نخلستان امام علی علیه‌السلام و در خدمت او کشاورزی می‌کرده است. گویند «ابی‌نیزر» مردی بلندقد و خوش‌سیما بود و رنگ او چون اهل حبشه نبود. آری، اگر او را می‌دیدی می‌پنداشتی که او مردی عرب است.

+ چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۴ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

 «سعد» فرزند «حرث» (حارث) بوده است. عده‌ای از مورخان او را از صحابه رسول الله صلی الله علیه و آله دانسته‌اند.  در حالی که او از جمله غلامان آزاد شده امام علی علیه‌السلام نیز بوده است.  او را از شرطة الخمیس (همراهان امام علی علیه‌السلام) دانسته‌اند. او در زمان حکومت مولی از طرف آن حضرت به عنوان والی و استاندار آذربایجان منصوب شده است. پس از مولی علی علیه‌السلام او از ملازمان امام مجتبی علیه‌السلام بوده و سپس امام حسین علیه‌السلام را تا کربلا همراهی کرده است.سعد از زمره کسانی است که به فیض شهادت رسیده است. ابن‌شهر آشوب ادعا کرده که او در حمله نخستین به شهادت رسیده است ولی دیگر مورخان نامی از او نبرده‌اند.

+ چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«منجح» فرزند «سهم» است، او غلام امام حسین علیه‌السلام بود و با فرزندان آن امام به کربلا آمد. در کتب تاریخ درباره هنگام شهادت منجح سخنی به میان نیامده است؛ اما ابن‌شهر آشوب او را در زمره شهدای حمله نخستین دانسته است: «و عشرة من موالی الحسین و مولیان من موالی امیرالمؤمنین علیه‌السلام  ده نفر از غلامان حسین علیه‌السلام و دو نفر از غلامان حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در کربلا به شهادت رسیده‌اند». ناگفته نماند که سماوی شهادت ایشان را به نقل از صاحب حدائق در اوایل درگیری دانسته است.  در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی منجح؛ درود بر منجح».

+ چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۲ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«قارب» فرزند «عبدالله دئلی» است. عبدالله کسی است که به هنگام هجرت از مدینه و خروج رسول الله صلی الله علیه و آله از غار «ثور» به سوی مدینه منوره، در نزد او به اسلام تشرف یافته و با آن حضرت از بیراهه به مدینه همراه شده است. گفته شده که مادر «قارب» افتخار خدمت در محضر امام حسین علیه‌السلام را داشته است. او از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا امام را همراهی کرده است. قارب در حمله نخستین، ساعتی قبل از ظهر به فوز شهادت نائل شد.  در زیارت ناحیه مقدسه آمده است: «السلام علی قارب مولی الحسین بن علی علیه‌السلام  ؛ درود بر قارب غلام حسین بن علی علیه‌السلام».

+ چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۱ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام
باز نویسی قالب توسط گروه فرهنگی سردار هور