خلاصه آمار

فرازی از دعای توسل

+ شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۴۵ ب.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

3-7-94

+ جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۴۲ ب.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

سردار قنبری همرزم شهید علی هاشمی اینگونه تعریف میکند از رفاقت و دوستی با شهید :

من از سال 62 و بعد از عملیات خیبر افتخار همکاری و همراهی با حاج علی هاشمی را در قرارگاه نصرت داشتم. حاج علی مردی مهربان و رئوف بود، تمام رزمندگانی که با ایشان رابطه نزدیکی داشتند این را می‌دانستند اما این اواخر دیگر نمی‌خندید، می‌دانست که روزهای سختی در پیش است.

سعی داشت از شدت این فشار بر بچه‌ها بکاهد، سعی داشت روحیه بچه‌ها را حفظ کند. دو روز قبل از حمله و تک عراق به جزایر بود و من و حاج علی در سنگر در حال برنامه‌ریزی برای مقابله با دشمن بودیم و صحبت کردیم و حاجی می‌دانست که عراق به‌زودی برای بازپس‌گیری جزایر حمله خواهد کرد. در میان بحث ناگهان سکوت کرد و بعد از کمی سکوت نگاهی به من انداخت و گفت: «آقای قنبری! خوابی دیدم که می‌خواهم آن را برایت تعریف کنم».

«در خواب دیدم که از یک بلندی که حالت هرم داشت بالا می‌رفتم، امام بالای آن بلندی ایستاده بود و من دست شما را گرفته بودم و همراه خودم از پله‌ها بالا می‌بردم، همین‌طور که داشتم به قله نزدیک می‌شدم و تو را به‌دنبال خودم می‌کشیدم در نزدیکی امام دست شما از دستم رها شد و متأسفانه افتادی و نتوانستی به خدمت امام برسی اما من رفتم و خدمت امام مشرف شدم».

از آنجایی که می‌دانستم به‌احتمال زیاد به‌زودی عملیاتی رخ خواهد داد با خودم فکر کردم حتماً لیاقت شهادت و پیوستن به شهدا نصیب من نخواهد شد اما حاج علی به این افتخار خواهد رسید، در انتها همان شد که حاجی آرزویش بود.

+ جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۱۰ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس ها و ظرف ها .

همین طور که داشتم لباس میشستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده ؛ گفتم : اینجا چیکار میکنی ؟ مگه فردا امتحان نداری ؟ دو زانو کنار حوض نشست و دست های یخ زدم را از توی تشت آورد بیرون و گفت 

ازت خجالت میکشم من نتونستم اون زندگی که در شان تو باشه برای تو فراهم کنم دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه ....

حرفش رو قطع کردم و گفتم من مجبورنیستم با علاقه دارم کار میکنم همین قدر که درک میکنی و می فهمی و قدرشناسی برام کافیه

خاطره همسر شهید عبدالحمید قاضی میرسعید

+ جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۰۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

حجاب

+ جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

حدیث

+ جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۷ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

26 روز تا محرم

محرم داره شروع میشه : کم کم اقا داره اماده میشه که راهشو

شروع بکنه برای رفتن به کربلا ....فقط 26 روز دیگه مونده هر کار

کردیم بسه از الان دیگه دل آقا را نشکنیم ...آماده ای؟؟

+ جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

نام اصلی: محمدحسین بهجت تبریزی  متولد سال 1285 در شهر : تبریز   فرزند:حاج میرآقا خشگنابی فوت شده  در تاریخ : ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ در شهر تهران ایشان را در مقبرةالشعرا شهر تبریز به خاکسپارند  او در زمان حکومت پهلوی - جمهوری اسلامی زندگی میکرده و لقب بهجت, شهریار و تخلص شهریار را برای خود انتخاب کرده بود کتاب‌ منظومه حیدربابایه سلام  و دیوان سروده‌ها کلیات اشعار شهریار از اوست که سبک نوشتاری او متمایل به سبک عراقی بوده است دلیل سرشناسی این شاعر بزرگوار را میتوان شعر های که در وصف ائمه خواند به خصوص شعری که در باب حضرت علی خواند ( علی ای همای رحمت ...)
یکی از شعر های این شاعر بزرگوار با صدای خودش 

پیرم  و گاهی دلم یاد جوانی میکند * بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند


+ جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۴۹ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

jahanara

سید هدایت‌الله جهان آرا پدر شهید محمد جهان آرا، فرمانده شجاع سپاه خرمشهر صبح امروز بر اثر بیماری در بیمارستان  قلب شهید رجایی درگذشت.
هدایت‌الله جهان آرا پس از شهادت پسرش و جنگ تحمیلی یکی از راویان جنگ بود که صبح امروز دار فانی را وداع گفت.

+ پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۲ ب.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

nodbeh27-06-94

+ پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۰۶ ب.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

بیست و هفت روز دیگه تا محرم ....

تا شروع محرم

+ پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۴۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

لعن الله علی شاهین نجفی

لعن الله علی شاهین نجفی

لعن الله علی شاهین نجفی

به خاطر بی احترامی  شاهین نجفی (لعنت الله علیه) به علمدار دشت کربلا از امشب به مدت10دقیقه هر روز شعارلعن الله علی شاهین نجفی را سر میدهیم


اما شاهین نجفی کیست؟


۱-تو بچگی قاری قرآن بوده.

۲-حافظ کل قرآن بوده

۳-و در یک خانواده مذهبی بزرگ شده


اما الان:


۱-از دین مرتد شده

۲-به امامان و پیامبر و حتی خدا هم هتاکی کرده

۳-شیطان پرست شده

۴-همجنس شده و وجود خدا رو انکار میکنه

۵-توهین و جسارت به امام نقی علیه السلام

۶-در کنسرتی لخت مادرزاد شده...

۷-تدوین اهنگ جدیدی بنام"ص"که توهین به اسلام و حضرت محمد(ص)هست..

۸-الان هم توهین و جسارت به حضرت ابالفضل علمدار...

جان مولا علی (علیه السلام)نشرش بده...

شیطان می گوید:

1 زنی که لباس برهنه می پوشه معشوقه ی من است.

2 حمام ومسجدی که سودخوری باشه خانه ی من است.

3 مردی که گناه می کند عزیز من است.

4 جوانی که توبه کند ،عبادت کند دشمن من است.

5 کسی که این گفتار را به دیگران نمی گوید عاشق من است.


اندازه عشقت و معرفتت نسبت به خدا پخش کن..

+ پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۳۹ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

تا شروع محرم

+ چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۵۸ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

جمعه به جمعه می رفت کوهنوردی با رفقاش یه بار نشد که دست خالی برگرده . همیشه برام گل های وحشی زیبا با بوته های طلایی می اورد . معلوم بود که از میون صد تا شاخه و بوته به زحمت چیده شدند

بعد از شهادتش رفتم اتاق فرماندهی تا وسایلش رو جمع کنم دیدم گوشه اتاقش یه بوته خار طلایی گذاشته که تازه بود جریانش رو پرسیدم گفتند از ارتفاعات لولان عراق اورده بود شک نداشتم که برای من اورده

خاطره همسر شهید حسن ابشناسان

+ چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۰۹ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

سردار علی هاشمی را در یک جمله

باید گفت که او مردی مومن، شجاع، خردمند و محجوب بود. قوت ایمان او در عبادت، صبر و استقامتش ریشه دارد که آن را می‌توانیم از ابتدای آغاز جنگ تا آخرین لحظه شهادتش مشاهده کنیم.

شهید علی هاشمی هیچ‌گاه نترسید و در انجام مأموریت‌ها سستی به خرج نداد. 

+ چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

  حجت الاسلام صادقی ( مشهد) و خاطره ای از رهبر 

در سال 1350 هجری شمسی که قضیه جشن های 2500ساله شاهنشاهی پیش آمد، ندای امام از نجف اشرف باعث حرکتهایی در حوزه علمیه مشهد گردید و ساواک با اطلاع از این که همه این تحریک ها به محوریت چند نفر انجام می پذیرد که در رأس آنها حضرت آیت الله خامنه ای است از این رو ایشان را دستگیر و روانه زندان کرد. بنده نیز به همین دلیل در زندان بودم. فردای آن روز حضرت آیت الله خامنه ای که در سلول مجاور من بود، بر اثر نفوذی که در زندانبانان گذاشته بود موفق شده بود از سلول بیرون بیاید. ایشان وقتی مرا با آن وضع رقت بار دید، فرمود: دیشب تو بودی که ناله می کردی؟ پاسخ دادم بله. ادامه دادم با همین وضع خون آلود مجبور شدم نماز صبح را برای این که قضا نشود بجا آورم،آیا نمازم صحیح است؟ آقا فرمودند : بهترین نمازی که شاید در عمرت موفق به خواندن آن شدی همین دو رکعت بوده است. دیشب که ناله های تورا می شنیدم با خود می گفتم: این شخص کیست یک لحظه در دلم به جده ام حضرت زهرا )س( متوسل شدم که صاحب این ناله هر که هست از شکنجه خلاصی یابد. این سخن و ملاقات چنان در من تأثیر گذاشت که دردهای ناشی از شکنجه را به فراموشی سپردم .

+ چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

+ سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۵۴ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

+ سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

تا محرم

+ سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

تا محرم

+ سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۵۲ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام
باز نویسی قالب توسط گروه فرهنگی سردار هور