خلاصه آمار

میگفت از کوچه ای می گذشتم که ستا پسر از دور میومدن هیچ کسم تو کوچه نبود خیلی ترسیده بودم از خدا خواستم که کمکم کنه اخه ادمای خوبی به نظر نمی رسیدن وقتی بهم رسیدن هرکدوم یه تیکه بهم انداختن وخندیدن ورفتن خیلی ترسیده بودم داشتم میرفتم که دیدم داره یه پسر دیگم میاد از دور که میومد نگاش میکردم یه ادم مذهبی به نظر میرسید سرشا انداخته بود پاین واز کنارم ردشد وقتی از کنارم رد میشد اصلا احساس ترس ونا امنی نمیکردم برگشتم رفتم جلوش ایستادم بهش گفتم چرا نگام نمیی کنی چرا بهم تیکه نمیندازی همینکه سرشا انداخته بود پاین باصدای اروم گفت اونوقت جواب امام زمان(ع) را چی بدم جواب حضرت زهرا (س)راچی بدم ورفت اشک تو چشمام حلقه زده بود الان دوساله اون دختر چادریه .

+ يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۰ ب.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

میگویم خواهرم از دل پاک عمل پاک هم برمی آید ….

میگویی من هم عفیف هستم ….

میگویم خواهرم تو مرتبه ای از عفت را داری ؛ مثلا اینقدر عفت داری که تن فروشی نکنی ،زنا نکنی اما زنای چشم چطور؟ با مرتبه کامل عفت کمی فاصله داری….

میگویی خب پسرها چرا جلوی نگاهشان را نمیگیرند؟

میگویم راست میگویی خواهرم … 

برادرم! با آزاد گذاشتن نگاه و اعتنا به جلب توجهات ، دلیل بی حجابی خواهرت نشو ….

 

+ يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۶ ب.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

«سلیمان بن رزین» از غلامان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام بوده است. ایشان نیز از سفیران امام علیه‌السلام به سوی رؤسای پنج‌گانه بصره بوده است.

+ شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۰ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

روایت شده که مردی خدمت حضرت امام حسین ( علیه السلام ) رسید و عرض کرد: من مردی گنهکارم و در مقابل معصیت صبر ندارم. پس مرا موعظه ای فرما
حضرت به او فرمودند: پنج کار را انجام بده و هر گناهی می خواهی بکن!
اول اینکه: از روزیِ خدا نخور و هر چه می خواهی گناه کن
دوم: از حکومت و مملکت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه کن
سوم: جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن
چهارم: هنگامی که فرشته ی مرگ آمد تا جانت را بگیرد، او را از خود دور کن و هر چه می خواهی گناه کن
و پنجم اینکه: وقتی مأمور دوزخ خواست تو را در آتش بیفکند، در آتش نرو و هر چه می خواهی گناه کن

+ شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۹ ق.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

گاهی! برخی! از خانم ها دیده شده اند که در کوچه و بازار، مقداری از موهای جلوی سرشان از زیر روسری بیرون آمده و در معرض دیدِ بینندگان قرار گرفته است

خدمت این بانوان عرض می شود که به چند دلیل این کار ضرر دارد و باید از آن پرهیز گردد

1- موها از اجزای لطیف و آسیب پذیر بدن هستند و قرار گرفتن آن ها در معرض تابشِ مستقیم نور آفتاب، باعث فرسودگیِ زودرس آن ها می گردد

2- اگر هوا هم آفتابی نباشد، در زمستان، بادهای سرد و در تابستان، وزش های گرم و داغ، باعث آسیب رساندن به ساختار ساقه و احیاناً ریشه ی موها می گردد و موجب پژمردگیِ زودرس آن ها می گردد

3- ریزگردهای موجود در هوا، روی موهای بیرون آمده از زیر روسری می نشینند و به مرور زمان به ساقه ی مو می چسبند و همین قضیه موجب بسته شدن منفذهای تنفسیِ موجود بر ساقه ی مو گردیده و سبب افسردگیِ زودرس بدنه ی آن می گردد

دلیل چهارمی هم وجود دارد که چون ممکن است برای بسیاری از بانوان قانع کننده نباشد و احیاناً موجب ناراحتیِ آنها گردد، آن را در ادامه ی مطلب گذاشته ام

+ شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ق.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

اسلام دینی کامل و همه جانبه نگر است : هم به یاد خالق  بی نیاز باش : ( اقیمواالصلاه) هم  به فکر مخلوقات نیازمند :(آتواالزکاه) ؛ هم زبان را از دروغ و غیبت نگهدار هم دندان را با مسواک پاکیزه کن ؛ هم فکرت را از سوء ظن به دیگران نگهدار هم چشمت را از نگاه هوس آلود بازدار ؛ هم پاکدامن باش هم باحجاب ؛ هم رشوه نگیر هم ریش بگذار و خلاصه : هم باطنت را پاک نگهدار و هم ظاهرت را پاکیزه . کسانی که به باطن بیش از ظاهر اهمیت میدهند ناقصند و ناقص تر از آنها کسانی که ظاهر گرا هستند و از اصلاح باطن غافل

+ شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۱ ق.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

امروزه متأسفانه به هر اداره ای حتی بلیط فروشیها و آژانسها و خدمات موبایل و پست  وارد میشوی با دختران و زنان بد حجاب روبرو هستی . از یکطرف اگر بخواهی آنها را نهی از منکر کنی، ناراحت میشن و کارت را راه نمیندازن و از طرفی بی تفاوت بودن هم صحیح نیست . پیشنهاد ما به نوجوانان و جوانان مذهبی اینه که سعی کنند خود را عادت بدهند که هنگام صحبت با نامحرم به صورت او مستقیما نگاه نکنند و به تعبیر قرآن ( یغضّوا من ابصارهم ) یعنی نگاههایشان را کوتاه کنند . اینطوری طرف هم اگه فهمیده باشه، حساب کار به دستش میاد و میفهمه چرا شما سر به زیر هستید و نگاهتان را از او دریغ میدارید . فوقش اگه طرف گفت : به من نگاه کن، دارم با تو حرف میزنم، مؤدبانه میگویید : متأسفم شما حجابتون کامل نیست .

قبول دارم کار سختیه ولی با تمرین عادت میشه . هم خودتون با نگاه به نامحرم در گناه نمی افتید و هم غیر مستقیم نهی از منکر میکنید

من گاهی هم در چند دقیقه ای که طرف مشغول راه انداختن کار من روی ورقه ای شعری یا تذکری مینویسم و وقتی میخوام برم ، آن را روی همون پیشخوان میذارم تا بعدا طرف بخونه و شاید درش اثر کنه مثلا این شعر چطوره :


ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است

قلب و دلم از وضع حجاب تو کباب است !

+ شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ق.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

ممکنه برای خیلی از نوجوونا  و جوونا این سوال مطرح باشه که چرا در اسلام نگاه به نامحرم  حرامه ؟ مگه یه نگاه ناقابل چه خطری میتونه داشته باشه ؟  مگه یه پسر به یه دختر نگاه کنه ، آسمون به زمین میاد یا نظم کهکشانها به هم میخوره ؟!

+ شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۱ ق.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی  /  با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید


گفتمش بهرم بکش تصویر مردان خدا /  در بیابان تک درختی یکه و تنها کشید


گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن / عکس یک خنجر ز پشت سر ، پی مولا کشید


گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش / عکس حیدر را کنار حضرت زهرا کشید


گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن / در بیابان بلا تصویر یک سقا کشید


گفتمش از غربت و مظلومی و محنت بکش / فکر کرد و چار قبر خاکی از طاها کشید 


گفتمش ایثار و رنج و صبر و ایمان را بکش /  گریه کرد ، آهی کشید و زینب کبری کشید


گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق ؟ / عکس مهدی را کشید و واقعاً زیبا کشید


گفتمش تصویر کن تصویری از روی حسین / گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید !

+ شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ق.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری


 برخی از جوانان حجاب مخصوصا چادر را دست و پاگیر و مزاحم فعالیتهای خود میدانند، به هر حال حجاب نوعی محدودیت است و طبع انسان از محدودیت گریزان . ولی گاهی میبیند بعضی از محدودیت ها اگر نباشد ، موجب بروز مشکلات و ناهنجاریهای فردی یا اجتماعی میگردد ؛ لذا خود را محدود میکند تا از آن مشکلات مصون بماند . 

+ شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۸ ق.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

برخی تنها حجاب را منحصر در پوشش بدن و موها از نامحرم می انگارند در حالیکه مهمتر از حجاب رخسار، حجاب گفتار و رفتاراست ، قرآن درباره ی حجاب گفتار می فرماید : ( لا تخضعن بالقول فیطمع اللذی فی قلبه مرض ) :  به نرمی و همراه با ناز وعشوه سخن مگوئید تا مریض دلان در شما طمع نورزند . و نیز دختر حضرت شعیب را میستاید که : ( تمشی علی استحیاء ) : با حیا راه میرفت . پس ای  چادر به سر مبادا در گفتارت بی حیا باشی  یا  حتی طرز راه رفتنت بیمار دلان را به طمع اندازد که در این صورت حتی با داشتن چادر نیز  بی حجاب به حساب میآئی !      


+ شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ق.ظ نشر دهنده: سرباز سایبری

نام  : فاطمه

نام خانوادگى  :     اسدیان

نام پدر :رضا

تاریخ‌تولد  :1347/06/01

ش.ش   :594

محل‌صدورشناسنامه   :     شهرکرد

 تاریخ شهادت  :  66/12/20

نوع حادثه  :حوادث‌مربوط به‌جنگ‌تحمیلى

شرح حادثه  :توپخانه‌اى‌دشمن(غیرازخطمقدم - بمباران‌مناطق‌مسکونى‌و...

وصیت نامه شهید: 

                 (بسم الله الرحمن الرحیم )

هفت(7)سال‌نمازوروزه‌قضاانجام‌نداده‌ام‌برایم‌بخوانید وبگیرید  با کمال تاسف خیلى معذورم ببخشید .

هرچه کتاب دارم اگر کسى از خانواده طلبه شد به او بدهید وگرنه همه متعلق به مدرسه امامیه‌شهرکرد است .به طلبه ها بگوئید برایم خیلى دعا کنندوآنهائى که توانائى دارند نماز وحشت برایم‌بخوانند.مادرم نیز مرا حلال کند زیرا برایم خیلى زحمت کشیده است      

            «خواهرشهیده -فاطمه اسدیان» .                  

+ جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۷ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

دعای ندبه این هفته در گلزار شهدای وردنجان برگزار گردید صوت این جلسه برای شما علاقه مندان قرار گرفته است 

 

 

 

+ جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

 در همه احوال و اوضاع رعایت همدیگر را بکنید ، به هم کمک بکنید عون و بازوی یکدیگر باشید به خصوص در راه خدا و در راه انجام وظیفه .

چه پسر در راه خداست ، دختر به او کمک میکند

چه دختر در راه انجام وظیفه و در راه خداست پسر به او کمک کند

هر کدام مجاهدت میکنند آن دیگری به او کمک کند .

منبع : کتاب مطلع عشق

+ جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

زمستون بود و نزدیک عملیات خیبر . شب که اومد خونه ، اول به چشماش نگاه کردم ، سرخ سرخ بود 

داد می زد که چند شبه خواب به این چشم ها نیومده . بلند شدم سفره رو بیارم ولی نذاشت گفت :

امشب نوبت منه ، امشب باید از خجالتت در بیام 

گفتم : تو بعد از این همه مدت اومدی خسته و کوفته ....نذاشت حرفم تموم بشه بلند شد و غذا را اورد بعدش غذای مهدی رو با حوصله بهش داد و سفره را جمع کردم و اخرش هم چای ریخت و گفت : بفرما


همسر شهید ابراهیم همت 

+ جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

روایتی از زندگی سردار غلامپور از شهید علی هاشمی :


آن روز حدود ساعت 10 صبح بود که همراه علی اصغر گرجی، رئیس ستاد سپاه ششم و علی هاشمی فرمانده سپاه ششم در جزیره مجنون در قرارگاه فرماندهی نشسته بودم و در مورد وضعیت جزایر بحث می‌کردیم.

علی هاشمی که انگار در این دنیا نیست می‌گفت من جزیره را بزرگ کردم و به راحتی آن را رها نمی‌کنم. او درست می‌گفت. من شهادت می‌دهم که حاج علی از سال 62-61 وجب به وجب این جزیره را همراه نیروهایش شناسایی می‌کرد و بهترین عملیات سپاه را در اواخر سال 1362 راه‌اندازی کرد.


+ جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

حدیث

+ جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۳ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ مَاالَّذِی فَقَدَ مَنْ‌وَجَدَک...


آن‌کس که تو را ندارد، چه‌دارد؟ و آن‌کس که تو را یافته، چه‌ندارد؟

فرازی از دعای عرفه 

+ جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

حجاب

+ جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

«عبدالله» فرزند «یقطر» بوده است. مادرش پرستار امام حسین علیه‌السلام بوده است، همچون «ام‌قیس بن ذریح» که پرستار دوران شیرخوارگی امام مجتبی علیه‌السلام بوده است.به جهت این که مادر عبدالله پرستار امام حسین علیه‌السلام بوده است

+ جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۹ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام
باز نویسی قالب توسط گروه فرهنگی سردار هور