خلاصه آمار

آخرین جمله را هم به امام و مقتدای خودمان ولی عصر (عجل الله) عرض می کنم : 

 

 ای سید و مولای ما، پیش خدای خود گواهی بده که در راه خدا، تا آخرین نفس ایستاده ایم و بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راه پر افتخار و پر فیض و پر بهجت، جان خود را تقدیم کنم.

 

 رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای

+ جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۰۱ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

سلام 

عکس جانباز هشت سال دفاع مقدس شادروان حاج امان الله ترکی بنابه درخواست کاربران عزیز سایت میتونید در ادامه مطلب این عکس ها را ببینید

+ جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام


به نام خدا 


من می‌خواهم در آینده شهید بشوم. برای این که ...


معلم که خنده‌اش گرفته بود، پرید وسط حرف فاطمه و گفت:


ببین فاطمه جان! موضوع انشاء این بود که در آینده می‌خواهید چه کاره بشین. باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی. مثلاً، پدر خودت چه کارست؟


موضوع انشا


آقا اجازه! شهید شده…

+ پنجشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۳۵ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

پدر مقام معظم رهبری یکی از ائمه جماعت مشهد بودند. ایشان به دلیل یک عارضه چشمی در معرض نابینایی قرار می گیرند و برای معالجه و درمان لازم بود به تهران منتقل شوند، در ضمن ایشان به یک پرستار نیاز داشتند، از طرفی این پدر و فرزندانش علاقه وافری ( زیادی ( نسبت به همدیگر ابراز می کردند، همانند انس و علاقه مابین حضرت یعقوب و یوسف. در این شرایط مقام معظم رهبری مردّد بودند که بمانند و درسشان را در قم ادامه دهند یا اینکه از پیشرفت علمی خود صرف نظر کنند و پرستاری پدر را بر عهده گیرند. این شبهه برای ایشان پیش می آید که شاید خدمت به پدر واجب تر باشد. با یکی از دوستانشان ( که اهل معرفت بود) مشورت می کنند. او می گوید: عقیده من این است که شما برای خدمت به پدر به مشهد بروید، خدا قم را به مشهد می آورد، یعنی آنچه خدا می خواهد در قم به شما بدهد در مشهد به شما می دهد. این حرف به دل ایشان می نشیند؛ از تحصیل در قم و آن شرایط ممتازی که در قم پیش آمده بود صرف نظر می کنند و با پدر به مشهد برمی گردند.

  آیت الله مصباح یزدی

+ پنجشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۳ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟حاجی دیگر نمیخندی ...! چه شده آن لبخندهای دائمت؟

حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...سرت را بالا بگیر...

به چه می اندیشی؟ از چه دلگیری؟ ...  شهید حسین خرازی

+ سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۳۰ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

جنازه اش را پیدا نکردیم...

بعد از چند روز آب آوردش...

آوردش کنار همان نهری که

هر روز آنجا زیارت عاشورا می خواند...

پوتین


+ سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

در یکی از مجامع بین المللی، نطق پر شوری علیه تسلط قدرت ها و نظام سلطه در دنیا، ایراد کردم و در حضور بیش از صد هیأت نمایندگی و رؤسای دولتها، آمریکا و شوروی را با بردن نام کوبیدم و محکوم کردم.

بعد از آن نطق، عده  زیادی آمدند مرا تحسین و تصدیق کردند وگفتند: سخن شما درست  است. یکی از سران کشورها که یک جوان  انقلابی بود- و البته بعدا هم او را کشتند- نزد من آمد و گفت:

 همه حرفهای شما درست است، منتهی  به  شما بگویم، به خودتان نگاه  نکنید که  از آمریکا  نمی ترسید همه اینهایی  که در این جا نشسته اند از  آمریکا می ترسند! بعد  سرش را  نزدیک آورد  و گفت: من هم از آمریکا می ترسم.

 رهبر معظّم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای

+ سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۱۴ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

بسمه تعالی 

اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد.

شهید مهدی زین الدینی

+ سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۰۸ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

شب عملیات کربلای 5 بود. بچه های گردان با طناب خودشون رو بستن به هم  که بزنن به آب جلو رو نگاه کردم دیدم فرمانده خیلی سر طناب رو آزاد کرده.

گفتم حاجی چیکار میکنی؟

کفت: ما که نمیتونیم از اینجا رد بشیم سر طناب رو گذاشتم خودآقا بیاد ردمون کنه.

 

راوی: حاج حسین یکتا

+ سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۰۲ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

عملیات‌ قدس‌2  ده‌ روز پس‌ از انجام‌ عملیات‌ قدس‌1 در همان‌ منطقه‌ عملیاتی‌ «هورالهویزه» به‌ اجرا گذاشته‌ شد.

این‌ عملیات‌ نیز با رمز «یا محمد رسول‌ الله(ص)» و در ساعت‌2 بامداد4 تیر ماه‌1364 با هدف‌ خنثی‌ کردن‌ پاتک‌ دشمن‌ در اطراف‌ منطقه‌ «البیضه» انجام‌ گرفت. نیروهای‌ خودی‌ در مناطق‌ نیزار و آب‌ گرفته‌ شرق‌ رودخانه‌ «دجله» توانستند طی‌ یک‌ روز، از حمله‌ احتمالی‌ عراقی‌ها جلوگیری‌ کرده‌ و به‌ مرتفع‌ نمودن‌ نقاط‌ ضعف‌ خطوط‌ خودی‌ بپردازند.

+ سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۵۷ ق.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

هفده ماه از انجام عملیات ناکام توکل در منطقه پل نادری و شرق رودخانه وحشی کرخه می گذشت و دشمن همچنان در منطقه گسترده فکه ، شوش ، عین خوش ، چنانه و مناطق دیگری از جبهه جنوب به سر می برد ، تا سرانجام عملیات فتح المبین در چهار مرحله برای آزاد سازی بخش وسیعی از خاک میهن و خارج ساختن شهرهای دزفول ، اندیمشک و جاده اهواز – اندیمشک از برد توپخانه و سایت موشکی سنگین و پرکار عراق طرح ریزی شد . در عملیات طریق القدس زمینه مناسبی برای این کار بزرگ و سرنوشت ساز فراهم شده بود .

+ دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۱۲ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

من نه فقط جمعه ها بلکه هر روز منتظرت هستم

ای آقای من!

می دانم بنده ی خوبی نیستم، منتظر واقعی نیستم، ولی این را خوب می دانم که از حال خستهی من خبر داری و من از همه ی دردهایت بی خبرم!!!

ببخش مرا که با هر عمل زشتم به هر اندوه شما یکی اضافه میکنم…

آقای من شرمنده ام…!


اللهم عجل لولیک الفرج

+ دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۲۸ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

درد و دل یک فرزند شهید با پدر بزرگوارش:

عشق عشق یه بابا / که رفته از پیش ما

چشم چشم یه قطره / اسمش خونه یا اشکه؟

درد ، درد یه سینه / یه سینه ی بی کینه

سینه ی من که سالهاست / درد و غم رو می بینه

اما چرا ساکته؟ / چون بابارو می بینه

بابای من ، عزیزم / یتیمم ، اشک می ریزم

+ دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۲۳ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

سخنان مقام معظم رهبری در مورد شهیدان رجایی و باهنر:


«شهیدان عزیزمان مرحوم آقای رجایی و مرحوم آقای باهنر، حقیقتاً دو نمونه برجسته از یاران انقلاب و امام بودند».

«لازم می‌دانم که یاد شهید رجایی و شهید باهنر را هم که انصافاً و حقاً الگوی دو چهره انقلابی مؤمن و خالص بودند و زندگی و شهادتشان درس‌آموز بود، تمجید کنم و گرامی بدارم».

«وقتی که هفته دولت می‌شود و اسم شهید رجایی و شهید باهنر می‌آید، مردم در ذهنشان نیست که فقط از دو شهید تجلیل می‌کنیم، می‌فهمند که یک جریان فکری و عملی و انقلابی است که مورد تجلیل قرار می‌گیرد».

«به برادران و خواهران و عزیزان امور تربیتی عرض می‌کنم، همه تلاش شما باید این باشد که جوان مسلمان و مؤمن و بیدار تربیت کنید، رحمت خدا بر شهید رجایی و باهنر که این نهال آموزش و پرورش را نشاندند».

«من شهید رجایی را به عنوان یکی از اسو‌ه‌های بزرگ تقوا و اخلاص و ایمان می‌شناسم».


+ دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۱۵ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

بیست روز قبل از شهادت، قبل از ترک خانه برای شرکت در جلسه‌ای مهم، همسر رجایی به او گفت: «پیشنهاد می‌کنم وصیت‌نامه جدیدی بنویسید. وصیت‌نامه قبلی را سال‌ها پیش نوشته‌اید.»

رجایی به یادآورد که در سال ۱۳۵۲ قبل از این‌که به زندان برود، وصیت‌نامه‌ای نوشته بود و آن‌ روز، هشت سال از نوشتن آن وصیت‌نامه می‌گذشت.

کمی فکر کرد. سپس کاغذی خواست تا وصیت‌نامه‌ای جدید بنویسد. او بر روی یک برگ کاغذ دفتر مشق بدون‌ این‌ که پاکنویس کند خوش خط و خوانا و بدون خط‌خوردگی و روان‌ و ساده وصیت‌نامه‌ای نوشت و آن را به همسرش داد. نکاتی که در این چند خط به آن‌ها اشاره‌ شده، بسیار قابل تأمل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

این بنده کوچک خداوند بزرگ با اعتراف به یک دنیا اشتباه، بی‌توجهی به ظرافت مسئولیت از خداوند رحیم طلب عفو و از همه برادران و خواهران متعهد تقاضای آمرزش خواهی می‌کنم.

وصیت حقیقی من مجموعه زندگی من است. به همه چیزهایی که گفته‌ام و توصیه‌هایی که داشته‌ام در رابطه با اسلام و امام با انقلاب تأکید می‌نمایم.

به کسی تکلیف نمی‌کنم ولی گمان می‌کنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت کتاب در‌آورند برای دانش‌آموزان مفید باشد.

هر چه از مال دنیا دارم متعلق به همسر و فرزندانم می‌باشد. کیفیت عملکرد را طبق قانون شرع به عهده خودشان می‌گذارم.

برادرم محمدحسین رجایی وصی و همسرم ناظر و قیم باشند.

خدای را به وحدانیت، اسلام را به دیانت، محمد(ص) را به نبوت و علی و یازده فرزندان معصومین علیهم‌السلام را به امامت و پس از مرگ را به قیامت و خدای را برای حسابرسی به عدالت قبول دارم و از دریای کرمش امید عفو دارم.

این مختصر را برای رفع تکلیف و تعیین خط ‌مشی برای بازماندگان و بر حسب وظیفه شرعی نوشتم وگرنه وصیت‌نامه این‌ بنده حقیر با این همه تحولات در زندگی در این مختصر نمی‌گنجد و مکّه، حج بیت‌الله بر من واجب شده بود امکان رفتن پیدا نشد. اینک که به لقاءالله شتافتم این واجب را یکی از بندگان صالح خداوند به عهده بگیرد. ثلث اموال به تشخیص بازماندگان به «خیرالعمل» صرف شود و اگر به نتیجه قطعی نرسیدند به بنیاد شهید بدهید.

+ دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

نام: محمدعلی رجایی


تولد: ۲۵ خرداد ۱۳۱۲


محل تولد: قزوین


زمان شهادت : ۸ شهریور ۱۳۶۰


احزاب سیاسی: نهضت آزادی ایران،موتلفه اسلامی،حزب جمهوری اسلامی


همسر:عاتقه صدیقی (۱۹۵۸–۱۹۸۱)


محمد علی رجایی در سال 1312 در قزوین به دنیا آمد. پدرش پیشه ور بود و در بازار قزوین به کسب خرازی اشتغال داشت. پدرش را در 4 سالگی از دست داد و برادرش که 10 سال بزرگتر از او بود بیرون از خانه کار می کرد. مادرش نیز از صبح تا شب پنبه پاک می کرد و فندق و گردو و بادام می شکست به طوری که بیش تر اوقات دست هایش به خاطر فشار زیاد ترک بر می داشت.در 13 سالگی کلاس ششم ابدایی را تمام کرد و به خاطر اینکه قزوین از لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی نداشت راهی تهران شد. برادرش از مدتی پیش به تهران آمده بود. ابتدا در بازار آهن فروشان مشغول به کار شد و به علت سنگینی کار چندی بعد به دستفروشی روی آورد. محمد علی بعد از دستفروشی دوباره به بازار تهران برگشت و در چند حجره به شاگردی پرداخت. در جاهایی که به باورها و اعتقادش اهانت می شد کار نمی کرد. 

+ دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

پس از اجرای صیغه عقد عده ای از جوانان - که فرزند بنده نیز در جمع آن ها بود-  توسط مقام معظم رهبری، ایشان، عروس و دامادها را چنین نصیحت فرمودند:

 اگر شما یک جسم بی جانی را به منزل ببرید و بخواهید آن را به عنوان یک کالا نگهداری کنید چندان به رسیدگی نیاز ندارد، شاید لازم باشد هر چند ماه یک بار گردگیری شود. اما اگر یک گلدان زنده را به منزل ببرید، باید هر روز به آن رسیدگی نمایید و از آن مراقبت کنید؛ در آب، نور و هوای آن دقت لازم را به کار بریدمقام معظم رهبری در ادامه کار فرمودند:”شما هم یک گل زنده را به منزل می برید و باید از آن به طور مرتب مراقبت کنید تا پژمرده نشود. عروس خانم ها باید از داماد مراقبت و پذیرایی کنند. آقا دامادها نیز باید مراقب عروس خانم ها باشند و به آن ها محبت کنند ...

حجت الاسلام سید علی حسینی تهران

+ دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۵۳ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

روزی که مقام معظم رهبری در منزل آیت الله حسن زاده آملی حضور پیدا کردن،آیت الله حسن زاده مثل پروانه دور آقا می گشتند در مقابل آقا دو زانو نشسته بودند و مکرراً می فرمودند:

آقای من! مولای من! سرور من!

آیت الله حسن زاده اسطرلابی را در آوردند و درباره آن مطالبی را بیان کردند. مقام معظم رهبری نیز گاهی مطالبی می فرمودند و آیت الله حسن زاده قبول می کردند. ما به دلیل نا آشنایی به علم اسطرلاب متوجه نمی شدیم. از اینجا معلوم بود که آقا به علوم غریبه نیز آشنا هستند.

 

حجت الاسلام والمسلمین آقای موسوی کاشانی

+ يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۴۱ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

در اولین ملاقاتی که مقام معظم رهبری با کوفی عنان داشتند، در آغاز مذاکرات درباره تاریخچه کشور غنا و شخصیت های بزرگ آن و موقعیت سیاسی و اجتماعی کشور غنا صحبت کردند. کوفی عنان بعد از ملاقات گفته بود: من با اینکه اهل کشور غنا هستم، درباره کشور خود به اندازه ایشان اطلّاع ندارم. ایرانی ها و مسلمان ها باید افتخار کنند که چنین رهبری دارند. ای کاش ایشان دبیر کل سازمان ملل بودند. همچنین بعد از جلسه، کوفی عنان به خبرنگاران گفته بود از همان ابتدای ملاقات، حضرت آیت الله خامنه ای قلب مرا تسخیر کردند  .

 

حجت الاسلام پاینده   ( از اساتید دانشگاه)      

+ يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۴۰ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام

قبل از انقلاب روزی پیش از ظهر برای آوردن حضرت آیت الله خامنه ای برای اقامه نماز جماعت به مسجد کرامت، به منزلشان رفتم. فرزندآقا در حالی که رنگ پریده بود، در را باز کرد. در این هنگام متوجه شدم اسباب و وسایل منزل آ قا به هم ریخته است.

سؤال کردم: جریان چیست؟ او با همان زبان کودکانه گفت: صبح زود چند تا ژاندارم وارد منزلمان شدند و با سر و صدا، منزل و کتابخانه آقا را به هم ریختند و با زدن قنداق تفنگ به پاهای پدرم او را بردند.

 

 آقای فتحعلیان(عضو هیئت امنای مسجد کرامت مشهد)

+ يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ نشر دهنده: بسیجی گمنام
باز نویسی قالب توسط گروه فرهنگی سردار هور