«عبدالله» فرزند مسلم بن عقیل بود. مادر او «رقیه کبری» دختر امام علی علیهالسلام بوده است. مادر رقیه «صهباء»، از همسران علی علیهالسلام بوده است. گفته شده صهباء از اسیران «یمامه» یا «عین التمر» بود. آن حضرت او را خریداری فرمود و از او دارای دو فرزند به نامهای «عمر الاطرف» و «رقیه» بود. مسلم بن عقیل، رقیه را خواستگاری کرد و عبدالله یکی از ثمرات این ازدواج مبارک بود.
ابنشهر آشوب میگوید: عبدالله فرزند مسلم بن عقیل وارد میدان جنگ شد و به آن گروه حملهور شد. سرود حماسیاش این بود:«الیوم القی مسلما و هو ابی و فتیة بادوا علی دین النبیامروز مسلم را ملاقات خواهم کرد، هم او که پدرم است و همراه او شجاعانی را که به دین پیامبر ایمان آوردهاند».
شهادت عبدالله به نقل ابومخنف، ابوالفرج، مفید و دیگران پس از علی اکبر علیهالسلام اتفاق افتاده است. او شجاعانه سه بار، پی در پی به آن گروه حمله کرد. گفتهاند او هشتاد و نه مرد را در این حملهها از پای درآورد. .شخصی به نام «عمرو بن صبیح صیداوی» که از اصحاب عمر سعد بود، تیری به سمت او پرتاب کرد. عبدالله که روبهروی او بود، متوجه شد. تلاش کرد که دست را برابر پیشانی خود نهد تا خود را از اصابت تیر حفظ کند، اما تیر کف دست و پیشانی او را به هم دوخته بود. او هر چه تلاش کرد نتوانست دست را از پیشانی خود جدا سازد. دست دیگر را به آسمان برداشت و گفت: «خدایا! اینان ما را کوچک شمردند و خوار ساختند، پس آنها را که ما را کشتهاند، بکش» دیگری با نیزهاش به قلب او زد و او در دم جان داد.پس از آن، یزید بن رقاد، به او نزدیک شد و چوبه تیر را از پیشانی او بیرون کشید، در حالی که کلاهک نیزه هنوز در پیشانی او باقی مانده و جان داده بود. .عبدالله در زیارت ناحیه مورد سلام و تکریم است: «السلام علی عبدالله بن مسلم بن عقیل... سلام بر عبدالله فرزند مسلم بن عقیل».